بـــــــــــــــاور هـــای جــــــــــــــــــــــــم

در تلگرام منتظرتان هستیم http://telegram.me/rohamjam

آیا این آه ناله مرغهای زبان بسته است یا نفرین بغض شکسته های مالباخته عنقریب باید شاهد قربانی های سیاسی مرغ سفید بود!!!

اولین نگاه:
بعد از بچاپ رسیدن سرنوشت مغموم مرغ های سفید در زاهدان و ظلمی که بر صاحبان این کالای شاهانه سفره فقرا رفته است بر خلاف تصور بسیاری که متاسفانه مردم استان را به دلایل واهی نا امید از نظام حاکم، دولت و آنها را بی تفاوت نسبت به سرنوشت عمومی میدانند و در این فرایند فقط حضور مردم را در صحنه رقابت های قومی،مذهبی و حمایت از لیدر های این دو طیف که راهی مجلس شده و یا با رانت و احتمالا لیاقت و تخصص به استوانه قدرت سیاسی در استان راه پیدا کرده اند میدانند واقعیت این است که مردم استان با وجود مسائل بغرنج اقتصادی و لاینحل ماندن بیکاری، سیر سعودی خشونت ها، غیر حرفه ای بودن اکثر بزه کاری ها و... و... و..در حجوم گسترده وغیرقابل تصور به سایت باورهای جم به شهادت آمار   لحظه ای سایت که در سمت چپ  صفحه نخست مقابل دیدگان شما قرار دارد تا نظری به امار تاریخ های 23-24-25 مهرماه داشته باشید واین پیامی برای مسئولین استان خواهد بود تا متوجه شوند چرا کام این مردم تشنه نقد است ؟لذا نگارنده معتقد است هرجقدر فضای نقد وتجزیه تحلیل  مسئولین امنیت پیداکند  . ضریب ارامش وامنیت در استان بالا میرود .درهمین راستا  اقشار تحصیل کرده و دانشگاهی که جدا از صفوف مردم نیستند با ارسال نامه های مفصل همراه با مدارک بانکی مورد تردید  و نگارش شرح های مختلف اما با ادبیات مودبانه و با واژگانی سرشار از مهربانی و امید به آینده کشور و توقعات بی تکلف و انتظار پاکسازی ادارات از عوامل نایاب و منحرف اقتصادی و سیاسی مظلومانه مطالبه حقوق خود را در مباحثی همچون عدل،انصاف،رفع تبعیض ممانعت از ترویج قومیت گرائی  با چاشنی مذهب، قانونمند شدن آزادی مطبوعات به عنوان اساسی ترین ابزار مبارزه با فساد، و ... شده بودند.

در این میان به یک پیام ویک نظرتوجه شمارا حلب میکنم البته  ضمن پوزش و سپاس از بقیه هم وطنان نجیب و مودب استان که این سایت را مخاطب خویش قرار داده اند... عزیزی که خود را مدرس دانشگاه و از بلوچ های سیستان نامیده نوشته است: {...اگر قانون از کجا آوردی زمان اصلاح قانون اساسی مشروطه و تدوین قانون اساسی اسلامی حذف نمیگردید،اگر ما هم از ابتدای انقلاب همانند کشور های هند-کره-ژاپن سعی در تربیت نیروی سیاسی و تخصصی داشتیم هرگز تقوا و حیای اسلامی به بازی گرفته نمیشد و هر روز شاهد چپاول-غارت و کلاه برداری گروه های مختلف تحت عنوان بانک و موسسه اعتباری و غیره از سرمایه و حقوق شخصی مردم نبودیم  بلکه شاهدخودکشی منحرف شدگان ازقانون بودیم}شهروندی دیگر که خود را جوانی تحصیل کرده بیکار و راننده تاکسی معرفی کرده در گفتاری بسیار منطقی و سنجیده آورده است:(....)وقتی صحبت از غارتهای مختلف در طی سال های متوالی تا به امروز میکنیم و یا در اخبار جعبه جادویی و عمدتا فضای مجازی شاهد کلاهبرداری های مکرر و بی سابقه در دنیا به نام سیستم های مالی و بانک خصوصی از مردم شهرهای بزرگ هستیم چرا بعضی از مسولین مردم این استان را تافته جدا بافته نسبت به دیگر مردم کشور میدانند؟ چرا فکر میکنند از آنچه بقیه ملت با خبر میشوند مردم ما یا درک آن را ندارند یا متهم به خواب آلوذگی میشوند؟ و حتی اگر مسولینی نمیخواهند ببینند و بشنوند آنچه را میگویم به خودشان مربوط است تا مردم ما هم همانند دیگر هموطنان در این فضای مجازی بلازده شاهد تظاهرات و اعتراض های متفاوت در سراسر کشور هستند و آنها مردم روستایی از شهرستان نطنز را قطعا دیده اند!! آقایان مسولین دست بالای استان چرا وسعت دید سیاسی افرادی در زیر مجموعه شما اندیشه شان عرضی حرکت میکنند؟ (آقای استاندار فرزند پرخاشگر جناب فرماندار برگزیده شما را در روز عید فطر بسیاری دیده اند کافی است که امروز یک استان از آن سخن به میان آورد؟ آقای استاندار من یک بلوچ هستم آری از همان جنس و ژنی که در سفرهای بازدیدی شما و دیگر همکارانتان وزن خون دلشان را با تکرار تعظیم و احترام می خواهند اعلام کنند!! این یک فرهنگ است مجیزه گویی نیست. سرشان را بدون سخن با لبخندی تلخ مدام بالا و پایین میکنند به خیال اینکه وقتی شما رئیس استان هستید پس روانشناس و روانکاو هم هستید وقتی رابط بین آنها و مرکز نشینان هستید فکر میکنید چه میخواهند بگویند جز اینکه یک بار هم آقای استاندار بیایید چون ما زندگی کنید تا عمق جفایی را که در عین ناجوانمردی تحمل کرده اند ببینید!! چه میتوان کرد؟؟ این ادب مردم زابلی و بلوچ است که میخو اهند فلان مسول دردشان را در چشمان سرخ و زرد غبارگرفته شان ببیند؟ آیا اینکه یک بار فرمودید سن اعتیاد در استان به 3 سال رسید این یعنی چه؟ یعنی درد مردم را فهمیده اید)بله اگر درد مردم اینگونه درک و مداوای ان با نسخه فرماندار وشهردار گریزپاپیچیده نشود چرا سن اعتیاد به سه سال نرسد؟وقتی اقای خانجانی قدرت نابوکردن کرمهای خاکی راکه سود چندتامرغ مانع از مزگ انها میشود دارد ؟وقتی شهردار حسینی به گروهی زیاده طلب فرصت کندن گور مشتی بیکس کار در زیر دهها کشتارگاه درکوجه پس کوچه های شهررامیدهداگر سن اعتیاد به سه سال نرسد واقعا جای تعجب ا ست؟در استانی که در حصار دیوار است وبالطف شیاطین از مسیر های نامرئی مواد مخدر وارد میشودباید فرماندار شما از اینکه نمی تواند شغل تولید کند !!کار به جوانان عصبی /اشفته/وخشن ....شیراباد که نمی تواند اموزش  دهد ؟؟پس همان بهتر که انها برود کیفزنی/یقه گیری و......و اقا ی شهردار هم  برود سفره کسانی را بزرگ کند برای روز مباداانهم که  سررسید!!!!!ومتقابلا فرماندار هم درفکر کارمندانش باشد ومرغ زنده دانه ای 5000هزارتومان به انها بدهد که دعایش کنند چون کسی اگر قراراست از نفرین ادمهای گرسنه وپابرهنه بترسد که روزگار ما چنین نبود !اقای استاندار؟
 
 
  چرا استاندار ومدیران ارشد ومشاورانش نمی توانندبرخلاف سخنان بدون پشتوانه که بیشتر خوش ایند عوام واقشارپائین دستی است زمینه ای را برای اصلاح رفتارهای اجتماعی ،نظم پذیری ،باور زندگی در لوای قانون و.....تا بنائی مستحکم برای ساختار روابط اجتماعی ،سیاسی،فرهنگی که با تداوم یافتن بیکاری وفقراقتصادی روبه گسترش وبا ضعف تخصصی که تا کنون در حرکت های استاندار وتیم اودیده میشود !!!چه موانعی برسرراه باید باشد  که با گذشت چهار سال از عمردولت چکسی میتواند ازمحیط بسته حوزه مدیریت استاندار عبورکند تا به این پاسخ برسد {آیاایجاد فضای لازم برای بروز وظهوروجذب افرادی بدون گرایش سیا سی،حزبی،وحتی مذهبی وقومی قبیله ای و بدور از هرگونه رنگ تعلقی مگر پا ی ،بندی به ارزشهای ملی ،منافع مردم منطقه وصاحب نظر در اسیب شناسی انحرافات اجتماعی و......چقدر مگر هزینه براست که تاکنون اقدامی صورت نمیگیرد؟؟؟؟؟آیا این فرضیه را میشود هضم کرد (...گفته میشود مدیران صاحب قدرت استانداری بنا به یکسری ملاحظات از کار کردن باافرادخردمندوصاحب نظر بومی که توان تدوین موانع ودلایل عقب ماندگی ،عدم توسعه نیافتگی،عمق فاصله طبقاتی ،انگیزه خرده فرهنگها برای نفوذ در استوانه قدرت وتسخیر دولت دراستان را در اندیشه دارند سرباز میزنند؟؟؟

 

اجازه بدهید خارج از فضای مطبوعاتی و رسانه ای تاسف بار بله قربان گوی استان که میدانم شما هم ا زاین رفتار بیزار هستید یکی هم صادقانه ضمن سخن گفتن فرصت نقد شما را هم داشته باشد اما ای کاش شما با رفتار و عملتان پاسخ مرا بدهید. باورکرده اید ما هم میدانیم و میتوانیم و دریافته ایم مردمی که پرسش گر نباشند مرده اند!! پس من نمرده ام پس من بلوچ نیستم ، من زابلی نیستم ، مرا یک ایرانی بدانید چون حقوق خودم را میشناسم پرسیدن حق من است که شما بگویید با چه استدلالی آقای خانجانی را رئیس حراست استانداری گذاشته اید؟ چه دلایلی در چارچوب منافع مردم استان دیدید  و او چقدر فرهنگ ما را درک کرده است اما نه، ایشان را با حفط سمت به عنوان فرماندار منصوب کرده اید!! بدون اینکه متوجه باشید ما هم هستیم و میپرسیم وجوه تخصصی و اخلاقی ایشان را بفرمائید چیست ؟

(من خود شاهد بوده ام که ایشان وقتی پرونده ای را به دستش داده اند که دستور شما روی آن بود چگونه بروی میز کوبید و با دیدن امضای مدیران دیگر شما. بدون اینکه سرش را بلند کند یا ارباب رجوع را بشناسد زشت ترین و رکیک ترین فحاشی را برای یکی از معاونین و مدیر بخش دیگری حواله نمود این امتیاز نیروی برتر شماست که سوغاتی به این استان آوردید؟چرا نباید شما از این رفتار وی آن هم با کسی که مظلومانه هستی اش را همراه با خانواده اش فدای امنیت این مملکت کرده است و در روزگاری بیش ازانداره  مورد احترام سید ممنوع الکلام بود و آقای خانجانی در مقابل کسی که ندیده بود و نه میشناخت ولی باز هم ندید که این مرد از شرم فحاشی های او سر به زیر  و با تنی لرزان از حراست خارج گردید و هرگز به دنبال صدها میلیون مطالبات بازمانده اش قدم به استانداری نگذاشت آیا چنین رفتاری ناشی از یک حرکت خیانت بار است یا امتیاز یک مدیر؟ برایتان بگویم این بزرگ مرد بعد از دیدن این حوادث مسافر پراید من بود، وقتی از او پرسیدم چرا اینگونه با شدت گریه میکند و این جا استانداری است یا قبرستان میدانید چه پاسخ داد؟ گفت (مادرم ایران را اینها می خواهند دق مرگ کنند!!) البته بعد ها از سر  کنجکاوی به خانه اش رفتم و بعد او را شناختم و دیدم آقای خانجانی دل کسی را سوزانده که به اندازه یک سانت از وجود او جسارت  ملی و مردمی ندارد!! این را میتوانید حتی از دشمنان تشنه به خون او که در اطراف شما هستند بپرسید؟ )میدانید چرا؟ او تنها کسی در تاریخ استان حداقل تا امروز است گه صدها دزد بیت المال را بدون واهمه رسوا کرد!شنیده ام که به او گفته اید این دولت بدون مدرک به کسی پول نمیدهد اما بدون امضا ملیارد .ملیارد میدهد ببرند امریکا ؟؟؟ سزمایه که رفت رفتار بعضی مدیران چنین میشود.
آیا رسوایی و ناسزا گویی که روز عید فطر در مقابل دیدگان مردم فرماندار در دفاع از رفتار غیر معقول و فحاشی های عزیز دردانه اش نثار سپاهیان کرد میتواند امتیاز شاخص یک مدیر باشد؟ اگر آن سپاهیان قدری ایستادگی در آن روز میکردند فکر میکنید چه بلوایی پیش می آمد؟ از آنجا که میدانم در مسائل امنیتی صاحب نظر هستید نمی خواهم اثرات مخرب رفتار زشت یک فرماندار را با تعدادی جوان سپاهی با این ادبیات بغض آلود برخاسته از احساس جریحه دار شده ام برایتان تشریح کنم؟
خب این هم قلم پررنگ و بدون لعاب هم وطن تحصیل کرده ما که در پایان نوشتارش همراه با سوگند میگویید( به خدا از اینکه مرا به جرم لباسم و اعتقاد مذهبی ام راه به جایی نمیدهند مهم نیست آنچه برایم مهم است نمیدانم مسئولینی که به دنبال آجر کردن نان شهروندی از مسیر 4 تا مرغ هستند واقعا نمیدانند که این طیف های لایه های زیرین جامعه اگر نهار میخورند در غم نان شبشان به چه کنم چه کنم گرفتار هستند .؟ آقای استاندار ما و این مملکت همیشه سربلند را با تاریخ پر بارش  بالاخره به کجا میخواهیم ببریم؟)
نگاه دوم
(از همبن رو نگاه دوم ما در جهت مخالف مطالب فوق به سردار قابل احترام سپاه پاسداران استان جناب مارونی خواهد بود)
جناب سردار عزیز اینکه اوپوزیسین پرده نشین داخل و دریا نشین خارج چه نگاه و تفسیری از لباس شما دارند مساله ما نیست بلکه مساله ما امروز استان س و ب است و گره سختی  که با تمامیت ارضی ایران عزیز دارد مورد نطر ماست لذا نه شما را دیده ایم نه شما مارا اما  به سهم خودمان برای جان جوانانی که امنیت  دروازه های وطنمان هستند و خواهند بود می خواهیم از راه دور صورت و پیشانی شما را جانانه ببوسیم. چه حرمتی به وطن از این بالاتر که من شب به آرامی در عمق مرزی ایران در کنار عزیزانم با تکیه بر قدرت شما می خوابم!! حال شما را با اندیشه تان به خدای ایران میسپارم خدای عشق و مهربانی و گذشت اما اینکه امنیت شرق کشور از دیرباز به حکم قانون در ید فرزندان ما در سپاه است در این امانت داری قدر دان شما هستیم و از شما و شاگردانتان به سهم شهروندی خودمان با وجودی که امنیت روز تاسوعا و عاشورا در کمال تعجب برای اولین بار به برادران انتظامی سپرده بودند قطع یقین میدانیم مردم از مسئولین شهری هوشیار ترند چون شاهد رفتار کاوش گرانه همکاران شما همانند سال های قبل بودند از این رو با طیب خاطر زن و مرد و پیر و جوان ندای حسین حسین  شان را سر دادند  پس قدردان شما هستیم

نگاه سوم

هیچ راه گریزی نیست جز ورود به داستان پلیسی مرغ های جوان مرگ شده سفید و اینکه ما چقدر از این قافله پس مانده بودیم و نمیدانستیم که این وروجک تنبل چقدر خاطرخواه دارد!!؟؟
 
بله، از اینکه یکبار دیگر میخواهیم جناب هاشمی استاندار را مخاطلب قرار دهیم دچار رنج میشویم اما درویش را چه چاره ای است جز دعا بر کاشکول خواندن!!
امیدوارم در مورد آنچه در زیر می آید به طور رسمی پاسخ گو باشید
این داستان نبود که در مقاله قبل خاستار بازگشت شهردار مستعفی شدیم
جناب استاندار عزیز عاجزانه تقاضا داریم نسبت به آنجه خواهیم نوشت به بازرسی استانداری دستور تحقیق و تفحص بدهید و انتظار است روی هویت اجتماعی ، سیاسی ،اقتصادی افرادی که در این مقاله از آنها نام برده میشود تحقیق کامل شود در اینکه شهرداری زاهدان از دیرباز یک دستگاه عریض و طویل با مدیریت های جزیره ای دور افتاده میباشد هیچ سنخیتی بین پرداخت و درآمد آن در مواجه با خدماتی که حداقل در دوره آقای حسینی داده، ابدا وجود ندارد و میدانیم قطعا با ما هم عقیده هستید!!
از روزگاری که بدون برنامه واسیب شناسی    تصمیم به جلوگیری از ورود مرغ سفید به زاهدان شدند فردی به نام (غ.آ.ه) که بدون تردید از راهی دور با واسطه رانتی در حاشه شهرداری یا فرمانداری مطرح گردید .البته امروز معلوم است انگیزه و قصد حضور وی در این شهر شامه قوی او از گوشت لذیذ مرغ سفید بوده و داستان رمانتیک ممانعت از ورود مرغ سفید توسط اقشار لایه های زیرین مسیر خدمت انحصاری به شهروندان انحصاری گرفته است.

3-لطفا به عنوان مدیر سیاسی و امنیتی کلان این استان حواله های بانکی که با ایمیل به این سایت ارسال شده توجه فرمایید:

4-البته هموطنی که این حواله های بانکی را ارسال نموده است اعلام میدارد که این ها مشت نمونه خروار است.
5-کسی که حواله ها به حساب وی منظور گردیده آقای غ.آ.ه به عضویت اتحادیه مرغ فروشان با گرایش مرغان سفید ممنوعه در آمده است.
6-رئیس اتحادیه مذکور فردی به نام ن.ج میباشد که شور بختانه زندانی و با رای باز بنا به دلایل تردید بر انگیز به جای خدمت رایگان به نفع زندان بلکه در اتحادیه مرغ فروشان با حفظ جایگاه قدرتش در آمد خود را هم به دست می آورد!!
7-حضرت عالی میدانید قانونا در هیچ کجای دنیا فعالیت  مدیریتی یک زندانی امکانپذیر نیست دلیل آنهم عدم ضمانت اجرایی در اخلاق و رفتار وی میباشد.بنابراین باید از او این موقعیت خلعید میگردید.نا گفته نماند نامبرده بیشتر وقت خود را در رکاب جناب گمرکی زاده معاون فرمانداری که برای 2 روز باز نشسته گردید و در پی آن بر کرسی خود نشست!! میگذراند.
8-آیا مطلع هستید چرا و بر چه بنای قانونی جناب فرماندار معاون بازنشسته آن سازمان را ضمن به کار گماردن سمت مدیریت مرغ های سفید توقیفی را هم به وی سپرده است.آیا سوال برانگیز نیست که در این بلبشو نیروی انتضامی مرغ توقیف میکند،معاون فرماندار مرغ فروش میشود،شهرداری شهر را کوچه به کوچه تبدیل به کشتارگاه مرغی که قرار است نیاید و مدام توقیف میشود مینماید؟ واقعا در این آشفته بازار چه میگذرد؟
9-شگفتی دراین اشفته بازار اینست که واریزی تعدادی از مرغ فروشان به حساب شخصی فردی ناشناخته و خارج از مدیریت اتحادیه بالغ بر سیصد میلیون تومان میباشد و دلیل آنرا هم ساخت کشتارگاه مرغ میدانند!! آخر خاک بر سر این مرغ سفید، در سویی حد اقل صد هزار نفر از لایه های زیرین جامعه را یک وعده سیر و یک وعده گرسنه گذارده و در سویی مشتی دولت مرد سایه ی یکدیگر را کپی میکنند و شوک اصلی ورود افرادی شناخته شده به این حوزه میباشد. حال بگردیم پرتقال فروش کجاست...!
10-جناب استاندار وقتی دستورالعملی فرمانداری دارد که به عنوان ظابط قانون مانع از ورود این مرغ به مرکز استان شود حال کشتارگاه برای چه چیزی و با چه هدفی آنهم توسط ارگان دولتی ساخته میشود؟ ومساله بغرنجتر همراهی و ارتباط آقای گمرکی زاده و آقای  غ.آ.ه و رئیس غیر قانونی اتحادیه مرغ فروشان است؟؟
نگاه چهارم (ورود به ژانر آلکاپون)
1-گفتیم و تعدادی از حواله های بانکی واریزی به حساب آقای ناشناخته از نظرتان گذشت و مضافا با صرف نظر از نیات و روابط فرد یاد شده و اینکه چگونه و با توصیه و تضمین چه کسی و کسانی در این اوضاع به حساب ایشان مبالغ هنگفت واریز گردیده. آیا این موضوع خبر از مسائل پیچیده پشت پرده نمیدهد؟
2-شهرداری زاهدان با مدیریت مهندس حسینی با یک چرخش دورانی دست به یک کودتا میزند چنانکه همانند یک تشکل تجاری بخش خصوصی با اتحادیه ابتدا رفاقت و بعد رقابت سختی را در این فرایند شروع میکند.
3-اتحادیه هم برای اینکه از بازی عقب نباشد در یک حرکت موازی با شهرداری اقدام به ساخت کشتارگاه توسط آقای خاص از راه رسیده میکند!!
4-لطفا در یابید اگر شهرداری کار ساخت و ساز خارج از شمول قانون میکند باز هم یک سری مبایعه نامه با سازمان مالی خود باید رد و بدل کند که ظاهرا چنین نشده و مهمتر از این چه توجیه فنی و اقتصادی و زیست محیطی برای ساخت کشتارگاه مرغ در جایجای شهری که در اوهام بی آبی به سر میبرد دارد.در این بین آیا سازمان بهداشت و درمان حکم ممنوع الورود بودن مرغ ها را ملغا اعلام کرده است؟آیا چنین وضعیتی در کدامیک از شهر های مشابه آب و هوایی زاهدان با این از هم گسیختگی صورت گرفته یا به قول این شهر خانخانی شده؟
5-جناب استاندار این کشتارگاه ها چرا و بر چه اساسی به اشخاص حقیقی که صد البته هر کدام در جای خود وزنه قابل توجهی هستند شهرداری مجوز ساخت داده است؟ به عنوان مثال آیا شهرداری سوابق معاملاتی آقای الف.الف را ندارد؟این داستان که اظهرالمنشمس است!براستی مگر در مصادره فروش این مرغان از دست مشتی پا برهنه چقدر سود دارد که گروهی با قداره و شوشکی وارد کارزار شده اند؟
حال لطفا به این لیست کهکشانی توجه کنید:
1-آقای کمالی            سازنده کشتارگاه در گاراژ قدیم
2-آقای شه بخش     سازنده کشتارگاه در کشاورز هشت
3-جناب اگبر  وحیدنیا   به نمایندگی از سوی آقای شاهوزهی که باید امیدوار بود آن نماینده خاص شورای شهر نباشد  
                                    سازنده کشتارگاه در کشاورز 16
4-اتحادیه مرغداران   سازنده کشتارگاه کوثر 5 که در کمال تاسف سازه نشست کرده است اما چون اخوی شهرداری میباشد                                           اخوی بزرگتر آنرا تحویل گرفته است
5-شهرداری زاهدان   پیمانکار کشتارگاه مکران 22
6-شهرداری زاهدان   پیمانکار کشتارگاه امام خمینی شرقی
7-شهرداری زاهدان   پیمانکار کشتارگاه آخر شیر آباد
8-شهرداری با شراکت آقای شاهوزهی سازنده کشتارگاه مصطفی خمینی شرقی 
با ملاحظه آشفتگی حاکم بر این لیست که نمیتواند ضعف های آن دور از ذهن باشد این شما و اینهم عملکرد مدیریت زیر مجموعه استانداری:
شاید لازم باشد روی این مسئله بیشتر مانور شود که تا کنون آیا شهرداری سابقه دخالت در امور ساخت و سار یک اتحادیه صنفی را داشته و آیا برنامه ای با تولید فاضلاب این سازه ها و کم آبی شهر واقعا شهرداری با چه هدفی به این موضوع ورود کرده است؟
نگاه آخر از منظر ظلم شناسی
در مقالات قبلی بارها به وضع اسفناک زندگی وارد کنندگان خرده پای یلاقبای مرغ زنده و زندگی حد اقل بیش از پنجاه هزار نفر در حاشیه آنها این مرغ ها عامل مهم بزدارنده آنها از ورود به حوزه غیر قابل کنترل مواد مخدر و دیگر بزهکاری ها تا کنون بوده است. میگوییم قانونا شهردار سابق باید باز گردد و همراه فرماندار پاسخگوی این از هم گسیختگی باشد که واقعا تعریف آنها از دولت و ملت چیست؟ آیا وظیفه فرماندار و معاون غیر قانونی اش آقای گمرکی زاده در بالا دست شهرداری این بوده است که بعد از مدت ها مبارزه با این مرغ های نفرین شده اقدام به نابود کردن سرمایه های طیفی گسترده از فقیرترین شهروندان و میدان دادن به ورود طیفی خاص از شهروندان برای انحصاری نمودن واردات این نفرین شدگان باید باشد؟تصور به این است که دیگر حرفی برای گفتن نیست آقای استاندار جز امید به اصلاح مدیریت ها و احقاق حق اقشار آسیب پذیر،چون اعتقاد داریم که داشتن حد اقلی از آرامش با نانی بخور و نمیر حق همه است و این نباید دریغ شود!!

موافقین ۰ مخالفین ۱ ۹۵/۰۷/۲۶
roham jam

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی