بـــــــــــــــاور هـــای جــــــــــــــــــــــــم

در تلگرام منتظرتان هستیم http://telegram.me/rohamjam
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۵ ، ۱۸:۳۰
roham jam
چهارشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۸، ۰۹:۲۲ ب.ظ

چرا بازگشتیم؟؟

چرا بازگشتیم؟؟ چون تاب تحمل این وضع را نداشتیم ولی...

با وجودی که برای حذف ما آنها که تاکنون هم یادشان انسان را دچار رعب و وحشت می کند و هرگز شناخته نمی شوند زحمت بسیاری را تحمل کرده اند... این خطه از سرزمین وطنمان جای عجیبی است و امیدواریم کرونا جسارت بیان این حقیقت را بدهد!!  و آنچه را برای حفظ منافع باندی و گروهی پنهان مانده برای چاره جویی عیان کنیم...

  • اما سخت است با مدیرانی که بعضاً بدون انگیزه و اکثراً به لحاظ ضعف تخصصی ناتوان از اجرای وظایف خویش هستند بتوان در مسیری حرکت کرد که خواه ناخواه عکس العمل آنها را طلب می کند...
  • در آبان ماه سالی که رو به اتمام است در حالی که از سال 95 به بعد این سایت به روز نشده است به یکباره مورد هجوم محترمانه دوازده هزار کاربر قرار می گیرد!! و این مسئله موجب نگرانی و ترس از برچسب ها و اتهاماتی که این روزها رایج است گردید... تمامی این صفحات را از روی نرم افزار آماری سایت کپی و در طی نامه ای در آذرماه به یکی از معاونین استانداری سیستان و بلوچستان و دیگر مدیرکلی که به استاندار آن نزدیک است دادیم... ابداً برایشان مهم نبود که دلایل آن را در طی یادداشتی دیگر تحلیل کرد که چرا

حضور دوازده هزار کاربر از کشورهای اروپایی و آمریکا برای مدیران این استان اهمیت ندارد چون می فرمایند به دنبال دردسر نیستند!!

چرا فقط استان سیستان و بلوچستان؟

در همین راستا بعد از ده ماه انتظار برای یک گفتگو با استاندار که در کمال تأسف در مدرسه یکی از مدیران کل نزدیک به استاندار تمام مشق هایمان را انجام دادیم و دیکته هایم بدون تردید با نمره 20 بود... اما در آخر متوجه شدیم در این مدرسه مردود شده ایم ]... و در آینده نزدیک اصل این ماجرا را خواهیم نوشت[ بالاخره کسی وارد این جریان شد که توان تحلیلی وی در این استان جای اغماض ندارد... به مدیر دفتر ایشان مراجعه می شود... نحوه برخورد این جناب مستطاب از نابخت یاری مردم مظلوم این استان که برای اولین بار در عمر انقلاب اعتقاد داریم کسی بر منطقه مدیریت می کند که دانایی و شعور این جایگاه را ذره ذره از بخشداری آموخته تا به اینجا رسیده است و او اولین مدیر در این سطح است که بدون رانت وارد استان گردیده ... اما دریغ از اشعار تقوا و یا احساس وظیفه که چه بر سر ما و این سرزمین آورد... آؤی جناب مدیرکل دفتر استاندار به گونه ای برخورد می کند که فعلاً باید بنویسیم  ] جناب استاندار واقعاً تسلیت و خدا با این مهره چینی به دادت برسد[ 

نظر به سابقه ، تجربه و وابستگی که نسبت به این استان بنده (جمشیر جم) دارم و چه با سایت (زخمهای ناسور) که هک گردید و چه با سایت (باورهای جم) منحصراً روی مسائل این استان فعال شدیم...

این بار چه خواهیم کرد و چه برنامه ای داریم...؟

اعتقادمان براین است که اگر رسانه های حقیقی و مجازی ایران در کنار مسائل ملی یک استان و یک منطقه را به طور اختصاصی زیر چتر خبری و تحلیلی خود قرار دهند قدر مسلم مشکلات و معضلات آن به سمت اصلاح با سرعت بیشتری حرکت خواهند کرد از همین رو با بازگشت دوباره به سایت آنچه را دنبال خواهیم نمود 1- مسائل ملی کشور و در حاشیه آن در حد توان خویش به مشکلات استان سیستان و بلوچستان خراسان جنوبی به خصوص بیرجند و مسئل شمال خراسان رضوی خواهیم پرداخت.

صفحه ادبیات سایت

صفحه ای دیگر را باز کرده ایم و در این صفحه به نوشته ها و قطعات ادبی و درام های کوتاه و چاپ نشده آقای بطا همراه با اشعار و دکلمه های وی خواهیم پرداخت . دیدن این صفحه را به همه شما توصیه می کنم...

یاد آور شویم

کلیه مقالاتی که تاکنون در این سایت آورده شده و برای افراد و گروه هایی که قبلا اشاره گردید  قابل تحمل نبوده است دوباره با ویرایش جدید تقدیم می شود و امیدواریم مورد توجه همه قرار گیرد...

وفای به عهدی که در سال 93 بسته بودیم

مقالات و گزارشات آقای محمد بطا از سال 80-1377 و سال 1389 که در نشریه عیاران قبل حمله مغول و در روزنامه مرزبان که بعد از 14 شماره بدون سر و صدا حذف گردید... که اجازه آن را گرفته ایم بنا به دلایل خاص که در طی مقاله ای قبل از ورود به این جریان شرح داده خواهد شد ورود خواهیم داشت. لذا به همین اکتفا می کنم که ابن مسئله برای کاربران محترم به تمام معنا یک سورپرایز خواهد بود...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۸ ، ۲۱:۲۲
roham jam
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۸ ، ۲۰:۴۰
roham jam
پنجشنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۸، ۱۲:۱۱ ق.ظ

ه

گذری از انچه در اخرین مناظره ریاست جمهوری گذشت ؟؟؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۸ ، ۰۰:۱۱
roham jam

آیا استانداران نماینده حاکمیت هستند؟؟؟؟(بخش اول ) {مرداد     1395}در طی سه دهه گذشته حوزه ملی کشور شاهد افت و خیزهای بسیاری از جمله آدم ربائی- ترور- درگیریهای مسلحانه درون و در نواحی مرزی - حمل و قاچاق مواد مخدر بوده است . انچه مسلم است دراین فرایند، این مردم استان بوده اند که بالاترین و سنگین ترین هزینه را داده و میدهند. نکته قابل تامل در این بین از اولین ترور ناجوانمردانه ای که در سال 1358در جاده سرباز انجام گرفت و در فجیع ترین شکل ممکن در یک شبیخون جان یازده جوان گرفته شد تا امروز که دیگر گوشهای مردم از شنیدن چنین اخباری ایزوله شده است، اولین سئوال دراین مبحث خواهد بود که چرا استانداران و مدیران فرهنگی برای ورود به این جریان در طی زمانی قریب به 40 سال، حرکتی برای آسیب شناسی ریزش های ملی ناشی ازان که قابل هضم درافکار عمومی باشد از خود بروز نداده اند؟؟ جای تاسف است که قهراً نگارنده باید معترف به این حقیقت انکار ناپذیر باشد {که در طی سالهای بعد از انقلاب با وجود گسترش جمعیتی به علت مسائل زیست محیطی در شهر ها و رشد فزاینده و غیرقابل باور جریانهای ضد مردمی و ضد تمامیت عرضی، دریغ ازاینکه در سال یکبار جامعه اماری استان اجتماع را مخاطب ریزشهای جامعه قراردهد } در یک ارزیابی آسیب شناسی این استان دارای بالاترین جمعیت جوان کشور میباشد که رکورد مسائلی چون بیکاری – فقرمضاعف - بیسوادی و بدون تردید اعتیاد و سیر نزولی سن اعتیاد را در حالی دارد که به بهانه های واهی از جمله تعصبات قومی - قبیله ای هیچ مسئولی جسارت بیان اوضاع اسفناک ایدز را در استان بخود نمی دهد (لطفا دنبال کنید)

 ایااستانداران.........{قسمت دوم} تیرماه 1396

آنجه در پی خواهد آمد نتیجه 35 سال تجزیه و تحلیل و تجربه زندگی در حول محور ساختار قدرت در این استان است. منطقه ای که در هر دوره ای که استاندار بهرعلتی رفت، تمامی افرادی که با او آمده اصولا متلاشی میشوند و مبتنی بر آن شما هرگز شاهد تولید یک بانک اطلاعاتی نیستید که نشان از حرکت و جریان فعالیت این نمایندگان حاکمیت باشد تا جانشین بعدی بداند از کجا آغاز و چه باید بکند .؟؟ اگر اغراق نشود صاحب قلم از سه دهه قبل بحث ضعف علمی و تخصصی مسئولین استان را بعنوان یک دغدغه ملی عمومی چه در نشریات و چه در مکاتبات مستقیم مطرح نموده است اما چه سود؟ تا آنکه مسائل دهشتناک و بی سابقه خاش و یا چند مورد ادم ربائی در ماه گذشته و بلاخره سرقت چند ملیاردی صندوقدار بانکی و دستگیری وی عاملی گردید تادردوره وانفسا ی که حفظ موقعیت وانباشت ثروت برای بسیاری که در سایه انقلاب صاحب سرشده اند وناجوان مردانه سکوت اختیار کرده اند   یکبار دیگر قلم را نیشتر درد کرده شاید گوش عاشق صاحب اندیشه ای بشنود.   درهرصورت هدف اینست تا تجارب و دیدگاه خود را در این خصوص با دیگر هم وطنان دلسوز به چالش بکشم .وقتی سخن از ضعف علمی وتخصصی مدیران ارشد سیاسی میشود وگفته میشود در روزمه مدیر حاکمیت استان نه علوم اجتماعی و نه تجربه مدیریت اجتماعی دیده نمی شود واگرهست انچه بروز و ظهور پیدا میکند نشانی از نیاز مردم منطقه و حاکمیت کلان و دولت ندارد؛ ضمنا به اولیا وانبیا گروه هایی که سریعا عصبانی میشوند سوگند میدهم تا قبل از هر تصمیمی اجازه بدهند این نوشتار را به پایان برسانم. اما از انجا که معتقد هستم بی توجهی به مقوله توسعه همه جانبه که سنخیت کامل با علوم و زمان شناسی مدرن داشته باشد علت اصلی فربه شدن معضلات اجتماعی و بزه های قانون گریزی در این استان همیشه مظلوم بوده و خواهد بود و مبتنی بر آن {به عنوان نمونه دو سال قبل تبلیغات توسعه استان روی کاغذ و تریبون و پلت فرم بگونه ای مطرح گردید که نه در مطبویاتِ به به و چه چه و نه دیگر رسانه ها ی محلی موضوع به چالش کشیده نشد تا نقاط ضعف وقدرت ان نمایان گردد!!اما داده ها نشان ازین واقعیت دارد که درین پروسه اقدام به تشریح این حقیقت که توسعه راستین و همه جانبه فرایندی است همه گیر و فراگیر که اگر توسعه انسانی در راس نباشد و در اولویت قرار نگیرد رسیدن به نتیجه مطلوب محال است؛ لذا مسئله فقرزدائی اقتصادی زمانی ممکن است که سطح اندیشه و تفکر از فاصله عمیق امروز برخودار نباشد؛ برهمین مبنا میباشد که عدالت اجتماعی برهمه گیر بودن توسعه تاکید میکند. فراگیری توسعه از ضرورت توسعه هماهنگ ابعاد مختلف چون اجتماعی /اقتصادی /سیاسی/ فرهنگی و انسانی نباید فراموش کرد که امروز یکی از دلایل عمده پیشرفت جهان توسعه یافته همین است که دیگر توسعه ثروت های زیر زمینی در اولویت قرار نمیگیرد بلکه انها به این نتیجه رسیده اند که ثروت ها روی زمین است !!! واین ثروت زمانی باز تولید میشود که انسان متغیر ها را باور کند !!انسانها اگر رفاه وارامش را عامل امنیت ندانند دولتها چگونه میخواهندفقرزدائی کنند ؟وقتی دریک جامه درحال توسعه اقشار پائین دستی رفاه وامنیت را دروابستگی به قدرت و یا چاپلوسی اقشار بالادستی ببینند وتوان انرا نداشته باشند این فرایند بکجا خواهد انجامید؟؟؟؟ پروسه توسعه زمانی مفهوم همه جانبه پیدامیکند که انسان اصلاح فرهنگ و رفتار اجتماعی خود را با قانون پیوند دهد و در جامعه ایکه قانون گریزی بعلت ناتوانی حوزه های فرهنگی و اجتماعی بخصوص حوزه سیاست، برای ثروت اندوزی به یک فرهنگ برای فریب افکارعمومی تبدیل میشود، این بدان معناست اگر باورمندی و اعتماد بازسازی نشود شما هرکدام از پارامترهای توسعه را به اوج برسانید نه اینکه ارزش خود را ندارد بلکه باید منتظر تخریب هم بود.از همین دریچه باید وارد مسائل بغرنج معطل مانده استان گردید. در نوشتار بلند با ظاهر یک مقاله چالشی ضرورت دارد مجدانه به این واقعیت اشاره کرد که {فرهنگ در هر جامعه ای از فرایندهای اجتماعی اثرپذیراست وبران تا انجا تاثیر میگذاردکه باور متغیر ها سهل واسان میشود. وقتی فرهنگ و فرهنگ سازی متغیر ها را نمایان میسازد اجتماع نسبت به آن باورمند است مسلماً منجر به تثبیت اوضاع اجتماعی میگردد.،این بدین معناست وقتی جامعه دچار ناهماهنگی در باورهای فرهنگی میشود بسختی نیازمند فرهنگ و بازتولید می شود، هدف از طرح این فرایند شاید بحث فرهنگ مسلط است؛فرهنگی که نمایانگر مناسبت قدرتها می باشد. اگر در سالهای دهه اول بعد از انقلاب عده ای به دنبال این فرضیه بوده اند، اما همین امر باعث رشد فکری معکوس تمامیت خواهان و سهم خواهان که این نوع افکار ناشی از تولید ناامیدی به قرار گرفتن در استوانه قدرت بود، پلت فورم سیاسی استان در طی سه دهه گذشته چنان آلوده قدرت طلبی گردید و در این فرایند از آنجا که مسایل اقتصادی مانع از رشد فکری عوام شده به راحتی با صف بندی آنها در کرسی های کوچک و بزرگ مدام قرار گرفته و سخن کوتاه این دور تساهل تا آنجا ادامه پیدا می کند که در این منطقه قومی قبیله ای بدون تردید سرخوردگی در مسائل روحی روانی جامعه در رأس امور است و بالاخره خلاقیت گروههایی که به زبان ساده با قهر دچار بدبینی شده اند در ساخت تونل – تولید باندهای شرارت و کشت و کشتار بیرحمانه نمایان می شود!!! و جا دارد باز هم سوال شود توسعه همه جانبه مدرن چه زمانی در این استان جامه عافیت خواهد پوشید... ادامه دارد...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۶ ، ۱۱:۱۹
roham jam
شنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ۰۳:۲۹ ب.ظ

جناب هاشمی استاندار سیستان وبلوچستان

جناب هاشمی استاندار 
برای این آشفتگی در مدیریت استان پاسخ می دهید؟ {لطفا نویسنده را متهم به چپ،راست،تلخ،شور،روحانی ویارئیسی نکنیدکه قطره ای ازاب وزره ای ازخاک این سرزمین و منافع ملت    را به تمام این جریان سازیهاکه از تتلو تئورسین تولید میکند نمیدهد.....

نمیدانم می توان با تکیه بر آنچه در حول محور انتخابات ریاست جمهوری گذشت و مطالبات بازمانده ملت از قانون اساسی که در چند پارادوکس در سخنرانیها و نشستهای آقای روحانی رسماً منجر به پیمانی بین مردم و رییس جمهور گردید و این موج مطالبات محور تا بدانجا پیش رفت که آقای روحانی رسماً خود را وکیل مرد م ایران نام نهاد!!! شما را که نماینده وی در حال حاضر در این استان هستید مخاطب قرار داد؟ سخن بر سر این است در حالی که هنوز رییس جمهور فرصت آن را نیافته که براساس پارادوکسهای یاد شده  اقدام به خانه تکانی به معنای تغییرات کامل مبتنی بر تخصص و توانایی و سلامت اقتصادی بنماید؟ آیا باید  در انتظار شکل گیری دولت جدید نشست و بعد مشکلاتی که براساس ضعف مدیریتی و یا ناتوانی تخصصی مدیران زیر بخشی دولت یازدهم  صورت گرفته است به آنها پرداخت؟ 

قطعاً چنین نباید باشد! بنابراین جناب آقای هاشمی این سومین بار است که در ارتباط با مسائل و مشکلات مدیریتی در استان شما را مخاطب قرار داده ایم ،البته انتظار اقدام صرف به آنها نداشته و نخواهیم داشت اما با نظر به وعده و وعیدهای رییس دولت در حوزه عدالت که بارها از زبان حضرت عالی هم سخن عدالت ورفع تبعیض به میان آورده اورده شده.ولی من ودیگر هم وطنان در استان انتظار یک توجه حداقلی داشته ایم که دریغ ورزیده اید!! البته از آنجا که جستجو در سایتهای مختلف - روزنامه ها و ... باید از وظایف افرادی در مجموعه مشاوران حوزه مدیریت استاندار باشد که ضمن بسته یندی مبتنی بر اولویتها به صورت روزانه به رویت حضرت عالی برسانند... جای تأسف است که چنین پتانسیلی را در این مجموعه نمی توان دید و قطعاً بطور صریح باید گفت که این مجموعه این کاره نیستند آقای استاندار... بعنوان نمونه از یک کاسب مواد غذایی در بازار که سمت مشاور استاندار را دارد چه انتظاری باید داشت؟ هرچند این سخنان احتمالاً موجبات تکدر خاطر حضرتعالی را فراهم کند... اما یکبار دیگر برایتان خواهیم نوشت و قبل از آن باید اشاره گردد که آراء مردم استان به آقای روحانی در انتخابات قابل پیش بینی و نشانه رشد شعور مردم است بنابراین هیچکس در هیچ مقامی حق مصادره نتیجه انتخابات ریاست جمهوری را ندارد لذا از نشانه های بارز آن می توان گفت که در طی چهار سال گذشته مشاورین حضرت عالی در طی چند مقاله و گزارش اقدام به توجیه اهداف دولت و یا برنامه های استانداری در حوزه های مختلف نموده اند؟ آیا یکهزارم حقوق و مزایایی که دریافت کرده اند کاغذ هم سیاه کرده اند؟ هرگز... بنابراین از اینجا باید آغاز نمود که متاسفانه شما وارث عملکرد غلط و اشتباه مدیران گذشته بوده و هستید... لذا با هر فلسفه مدیریتی بخواهم اطرافیان شما را به محک ریخت شناسی در هر حوزه ای بزنیم به تنها نتیجه ای که می رسیم این است که با گذشت چهار سال ازمدیریت شمادر استان هیچگونه انگیزه ای برای کشف ،آموزش ، رشدوحفظ نخبگان مدیریت بومی مبتنی برشایسته سالاری دیده نمی شود و پازلهای شما وقتی چیدمان میشود آنچه بروز و ظهور مینماید متاسفانه انتصابهای باری به هر جهت است. اینکه سالانه دهها میلیارد دلار مغزهای نخبه از کشور مهاجرت و یا پناهنده می شوند و شوربختانه کسی بدنبال حفظ آنها در سرزمین خودشان نیست یک بحث است و اینکه در مناطق محرومی چون سیستان و بلوچستان نخواهیم بدنبال نخبگان باشیم یک مسئله دیگرازجنس مضالم غیرقابل جبران  است و اینکه بجای جذب ،ایجاد انگیزه رشدو ارتقاء مدیران جوان، سالم و تحصیل کرده ای که دارای روز مه ای قابل توجه هستند یک مصیبت برای این استان محسوب میشود!!! در ارتباط با سرکار خانم اربابی در همین سایت نوشتیم (آقای استاندار اینکه باید از خلاقیت وضرفیت بانوان در دولت استفاده شود فرق دارد با اینکه یک پست تخصصی آن هم در حوزه اقتصاد را به یک بانوی دانشگاهی بدهید که هیچگونه آشنایی با این حوزه و مدیریت اجتماعی ندارد)اما در ادامه همین بحث نوشتیم (هزینه آزمون خظای این سرکار خانم و امثالهم قطعاً سنگین تر از تراز زندگی مردم این استان است که به آنها تحمیل گردیده است!! حال که ایشان کار آزموده  شده اند و زمان جبران است چرا آقای استاندار اجازه می دهید که ایشان از استان بروند؟) اما در عین بی توجهی و ارائه دلیل شاهد رفتن ایشان به دفتر ریاست جمهوری بودیم. (مگر قرار است در این منطقه صاحبان قدرت پاسخگوی اعمال خود باشند؟) 

در مقاله مورد بحث وقتی که شایعات سهم خواهی برای ورود به این پست در گرفت حتی به حمایت از شما پرداختیم که چرا اجازه نمی دهیم استاندار براساس نیاز و تفکر خودش مهره مورد نظرش را انتخاب کند؟ نمونه اثبات این بحث خالی ماندن این کرسی حساس در طی چندین ماه بود و اما بعد از آن فرد مورد نظرتان برای این پست چه کسی بود؟ آیا انتصاب جانشین دکتر اربابی اگر به شما تحمیل نشده چه انتظاری از این گزینه جز آزمون و خطا باید داشت؟ بحث بر سر تیپولوژی سیاسی و اجتماعی فرد مورد نظر نیست آیا این بی انصافی در حق مردم این منطقه نیست که معضلاتی چون بیکاری و فقر مزمن، ناامنی با تمام زیر شاخه هایش، حاشیه نشینی و تمامی بزه های حاشیه آن که این معضلات بیش از دو دهه است با گسترش فقر فکری و فقر فرهنگی ناشی از نا آگاهی هر یک کلافی سر در گم وچنان در هم تنیده و پیچیده اند که با وجود اختصاص بودجه های قابل توجه دولتها به حوزه اقتصاد در این استان تاکنون نتوانسته نتیجه ای مطلوب به دست دهد، حال چگونه و با چه اطمینانی حاضر شده اید باری به این سنگینی بر دوش گزینه ای بگذارید که نه تخصصی در برنامه ریزی اقتصادی برای مبارزه و رفع این مشکلات از سر راه به واقع منافع ملی کشور دارد و نه تجربه ای؟ مشکلات یاد شده که اکثراً انحصاری منطقه می باشد امری آکادمیک نیست بلکه بحث تبحر و شناخت از بافت قومی، قبیله ای و مذهبی منطقه همراه با خواست، انگیزه و وقت لازم است که تخصص و تجربه را کامل می کند بسیار محترمانه باید گفت آقای استاندار جای تأسف است که باری به این سنگینی را بر دوش کسی گذارده اید که بدون تردید دو تا کتاب در ارتباط با مسائل این استان نخوانده است ، مضاعف بر این فرض را بر این بگذارید که تمامی فاکتورهای لازم را ایشان دارا می باشند... بدبختانه وقتی چنین چیدمانی در مجموعه مشاوران شما شاهد هستیم که به آن اشاره گردیده است چه کسی وظیفه گزارش تناقضات و معضلاتی که در دولت اول ،دوم خرداد  در ارتباط با مدیرآن پروازی که دامن گیر استان شد و چگونه و با چه هزینه ای برای همیشه این دفتر بسته شد ؟آیا استاندار محترم در بی خبری گزینه پروازی را برای معاونت برنامه ریزی خود در نظر گرفته است؟ آخر بفرمایید از این بانوی محترم که 1- در حال نگارش تز دکترا 2- دوری از همسر و دو فرزند نوجوان 3- زندگی در مهمانسرا و ... انتظار باید داشت که با طیب خاطر و در آرامش بتواند برای اقتصاد درهم پیچیده این استان که گریبانش در دست صدها مطالبه سیاسی - فرهنگی و اجتماعی می باشد برنامه ریزی کند؟ و در مقابل شگفتی دیگری در مدیریت شما بوجود می آید و آن داستان احسان عالی جوان تحصیل کرده و با تجربه بومی استان بعد از اینکه چهار سال مدیرکل مالی و پشتیبانی شما بوده است به استان خراسان شمالی انتقال میابد؟ آقای استاندار چرا رضایت می دهید اینگونه هزینه های سرانه مردم استان داشته باشند؟ برای تولید یک احسان عالی دیگر اگر بدنبال انتصاب یک مدیر مالی غیر بومی نیستید بفرمایید چقدر باید هزینه آزمون و خطای مدیر بعدی را مردم بدهند تا یک احسان عالی دیگر با این تحصیلات و تجربه گرایی که در مباحث برنامه ریزی اقتصادی بدست آورده تولید شود؟ چرا به این راحتی باید یک نیروی کارآمد بومی از دست برود؟ اگر ضعفی در کار وی بوده است چگونه در طی چهار سال گذشته متوجه این امر نشده اید؟ آیا جای تردید نیست که برخلاف انتظار و داعیه ای که گاهاً از سوی دولتمردان در ارتباط با سپردان سکان مدیریت استان به نیروهای کارآمدعنوان می گردد شاهد رفتاری مخالف هستیم؟ البته مردم صبور استان شاهد اینگونه مسائل بسیار بوده اند و از جمله واگذاری دو  پست حساس به یکی از مدیران همراهتان که اخیراً بعد از چندین سال اقدام به تغییراتی کرده اید و یا به بهانه استفاده از ظرفیت بانوان سپردن حوزه مدیریت استاندار به یک نماینده شورای شهر زاهدان و برداشتن وی بعد از چندین ماه آیا این نگاه برگرفته از عدالت محوری دولت بوده است؟ آیا رفتن احسان عالی مدیر بومی با تجربه مالی از استان سر آغاز ترد مدیران دیگر بومی خواهد بود؟ با رفتن عالی تا چند ماه باید رنج رقابت لیدرهای  مذهبی و یا سیاسی را در استان تحمل کرد و آخرالامر قرار است چه کسی جانشین وی شود؟ آقای استاندار مردم استان ما بیش از ظرفیت خدا می داند که تحمل مشکلاتی از جمله فقر - بیکاری - ناامنی و ضعف های مدیریتی - فسادهای پنهان و عیان را دارند اما انصاف شما کجاست؟ 


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۶ ، ۱۵:۲۹
roham jam

سرکار خانم زهرا اربابی معاون نیروی انسانی استان به معاون معاونت ریاست جمهوری ارتقاء یافت!!!


_اخبار مدیریتی در استان سیستان و بلوچستان هرگز تمامی ندارد؟چرا؟؟؟
_چرا قدرت به مزاق عده ای انقدر شیرین است؟ رند ی میگفت خدا را شکر کنیم که دیگر از این واژه خانه خراب کن کسی استفاده نمیکند؟پرسیدم کدام یک؟گفت:به هر کسی گفتیم کجا میروی گفت: احساس تکلیف میکنم بروم مجلس!!گفتم خب بعد؟ گفت هیچی!خدا پدر احمدی نژاد را بیامرزد که این واژه ی عوام فریب را از بیخ و بن بی آبرو کرد!!
_ میگو یند قدرت دندان طمع دارد! پرسیدم کدام دندان؟ گفت دندان سی و پنجم! بعد گفت: میدانی وقتی این دندان فاسد شد آنقدر ریشه میزند که نیاز به جراحی دارد، اما جراح متاسفانه اهل ریسک نیست. گفتم چه باید کرد؟ گفت: دندان طمع قدرت را فقط مسکنی به نام شیرینی آرام میکند!!!
_چون نه در آغاز بکارگیری یک مدیر دولتی انتصابش مبتنی بر قانون و چارت سازمانی مشخص و در راستای منافع مردم و نیازهای ملی امنیتی منطقه انجام می شود، نه در ورود مدیران به حوزه تصمیم !!مسائلی که در بسیاری ازکشورها از اصول مدیریت هستند و از جمله در نظر گرفتن منافع مردم آینده افراد جامعه و ... سهم ایندگان ازثروت وحفظ محیط زیست  مورد نظر قرارمیگیرد.در پایان کار یک مدیر کل یا معاون و حتی استاندار هم روی عملکرد وی ارزش باور و اعتماد افکار عمومی قیمت گذاری میشود، ولی با انچه در این منطقه روبرو هستیم  مبنایی برای تامین اینگونه نگرانی های جامعه ای بدور مانده از چرخه ی توسعه دیده نمی شود و مهمتر از همه توسعه انسانی وارتقاسطح اگاهی ودانائ گذشته از دولتهاکسانی که از جنس همین مردم هستند وباعبور ازشانه های همین مردم بقدرت وصل شده اند در افکار وخردشان محلی ندارد!!!  بنا براین از دولتها که درایند روند هستند چه انتظاری میتوان داشت ؟؟     و در این فرایندبا فرضی صادقانه اقدام به شفاف سازی خدمت مدیری که از همین سامان است  و بعد از سالها به مقام بالاتری ارتقا یافته کارنامه  وی چرا باید به مردم ارائه شود؟؟اما مگر میشود قوانین نانوشته حقوق عمومی انسانهارا درجوامع بشری نادیده گرفت ؟
_طبق یک بدعت زشت وقتی سخن از رفتن یک مدیر از استان میگردد چنان که با کرسی خانم اربابی دچار چنین معضلی شده ایم، در هیچ کجای کشور شما نمیتوانید شاهد    چنین جلب توجهی ظاهرا پنهانی برای رقابت  باشید.؟
این داستان که برای نگارنده اوهام است از این قرار میباشد. لیدری در پیش، و قراولان در پس او، به دنبال سرای این روحانی آن روحانی با نفوذ و باز یکی در پیش قراولان همه انکارد شده واتو کشیده  برای صرف کردن فعل بله قربان، تملق، لبخند ژوکند گردن شکسته در آستانه مجلس و به دنبال سرای نمایندگان استان.!!! در اینجا گروهی به دنبال نمایندگان اهل سنت و گروهی در دیدار با نمایندگان اهل تشیع و احتمالا گروهی دیگر هم  با یک آلترناتیو لیسانس مدیریت و یاکشاورزی به دنبال آشنایان صاحب منصب و یا نفوذ در دولت و جالب است که  انهاچیزی نمیخواهند جز امضاء آقای نماینده!!! البته استاندار هم اصولا بدون انگیزه به دنبال افرادی از هیات دولت است ، چون میداند که کسی رغبتی به کاندیدا های او نخواهد داشت این به معنای آغازی برای آنها که دستی در قدرت دارند و نفوذی و مدافعی در حاشیه دولت و سرای نمایندگان مجلس استان ،در اینجا اندیشه ی استاندار ابدا مورد توجه نیست نه در بالا و نه در وسط چرا که هر گروهی بدنبال جای دادن مهره خود در کرسی خالی میباشد،جای تاسف است لذا در این سهم خواهی که در سایه ی قدرت اعمال میشود به هیچ وجهی نه در گذشته و نه  امروز شخصیت،ضرفیت،تخصص،وتبهر  مهم نبوده است بماند که ما مردم واز جمله این قلم   به دنبال تخصص    اکادامیک آزمون تجربه، مسائل اخلاقی ضرفیت های روحی و روانی فرد مورد نظر طبق آنچه امروز در بلاد غیر مذهبی و شاید کفر شاهد آن هستیم باشیم... صدای ان رند کذایئ هنوز در گوشم زنگ میزند که میگفت: آنها مثل ما مسلمانان از رعیت نمیترسند!!! ولی چگونه میشود یک لیسانس حسابداری از راه نرسیده به یکباره بشود مدیر عامل یک بانک ؟؟اخردر کجای دنیا دیده اید یک شطرنج باز تمام مهره هایش سرباز باشد برنده هم بشود!!انوقت مدام فریاد براوریم که بدنبال ابزاری برای رفع محرمیت ،فقر،بیکاری،فحشا،ساماندهی کودکان کار،زنان بی سرپرست،زنان خیابانی ومبارزه بی امان با فسادواختلاسهای پی در پی هستیم........کلید معروف دولت شاه کلید هم که باشد فقط میتواند قفلهای معمولی راباز کند نه قفل های رمز داررا....       {  این نگاه اقای ترکان راچگونه باید هزم کرد؟ مردم استان مستحق چنین انتصابی در منطقه ازاد نبودند}
_نمونه بارز آن حرکت مقتدرانه و با تمام قدرت آقای ترکان است که بر حسب تجربه گرانی که دارد و در این بین خیلی زود عصبانی هم میشود، خود دست یک جوان بی تجربه را میگیرد و در راس یکی از مهمترین مناطق آزاد  تجاری کشور میگذارد چرا؟ چون او نمیتواند فرمانبر کسی و احتمالا قانون جز صاحب خیر جناب ترکان باشد!!! ایا کسیکه امروز در راس منطقه ازاد تجاری چابهار است این ضرفیت وسیع وگسترده در اندازه  تخصص وتوان مدیریتی وی میباشد؟اصلاچه کسی از اقای ترکان میپرسد که بی انصاف حداقل یه ادم از تجار بازار تهران را میگذاشتی؟؟ ( تو خود بخوان... )البته ازجناب ترکان که روزگاری در راس ورزش کشتی بوده ورسم فتوت وگذشت را میداند طلب عف میکنیم تااین قلم را به حرمت اشگهای که از سر ناتوانی برای فقر بیکاری،اعتیادوفحشا ریخته ومیریزد برای این گزافه گویئ ببخشد.....

خب بر میگردیم به درون خودمان تاباز کنیم باند زخم دیگری را تاچرکین نشده؟؟

_رندهمراه این نوشتار   میگفت فرض بر اینکه آقای فلانی امضاء تمام نمایندگان را گرفت و وزیر کشور هم با ملاحظاتی زیر آنرا امضاء کرد... من مانده ام مگر او نمیخواهد با این استاندار کار کند؟ مگر نباید بین آنها یک هماهنگی و سنخیتی باشد؟ او چگونه میخواهد این حکم را به دست استانداری بدهد که شاید او را ندیده (این هم از معجزات بروکراسی ماست...) به جناب رند عرض کردم روزگار شما در سیستم اداری حکایت حلاج و فرو   شدن در خاک است؟ این قانون نا نوشته در این استان و شاید بسیار جاهای دیگر باشد؟ جناب رند با صاف کردن سینه که انبار روزی سه پاکت سیگار است اظهار فضل فرمودند که میدانم آقا لطفا درس ندهید!! و ادامه داد: آخه بابا بعضی ها چقدر رو دارند؟!؟! خدا را شکر که این ها از آن دارو دسته نیستند که میفرمودند احساس تکلیف کردیم برای   خدمت به مردم !!! استاندار هرچقدر هم آدم نجیبی باشد و صاحب صبر و سازگاری ولی در چشمان و نگاه او به این مدیر یا معاون تحمیل شده که مفت سوار اسب مراد شده است نمی بیند این بنده خدا با چشمانش به او چه میگوید؟ گفتم شما میدانید جناب رند چه میگوید؟ خنده ای به تمسخر کرد و گفت: خر که نیستم (ببخشید) من از همین الان در چشم و چهره ی استاندار فرضی برای روز فرضی میخوانم که میگوید: بابا مارو با چه رویی دور زدی؟؟؟ مگر من ملای مکتب هستم که در اینجا به شما الف ب سیاسی یاد بدهم و مردم هم رعیت که ناچار از پرداخت هزینه باشند؟؟؟ وفرداکه تازه مردم از زیراوار ازمون خطایت بیرون امدند ومن درفکر ساختن سایه بانی برایشان  .....مثلا یکی نوبخت نامی از راه میرسدکه این میز کهنه شده حیف است من   سفارش میز بهتری داده ام!!!......!!!


اینکه مردم چه فکر میکنند؟ از چه درجه اهمیتی در دولت ها اعتبار دارند؟ آیا اینها از مطالبات بازمانده از قانون اساسی میباشد؟

البته این انتظار درست و معقولی نیست اما شاید بشود پرسید از دولتی که واژه ی عدالت را سر لوحه کار خویش قرار داد و هنوز شعارش را میدهد (آیا لازم نیست در این روزهایی که مخالفانش از هر ابزار معقول و .... برای عقب راندنش فرو گذار نیستند یکبار دیگر دولت و ملت را باز تعریف کند؟؟) عدالت و کلیدی که نماد باز شدن درب های بسته بود و قرار شد شاه کلید وار فقر و فلاکت و فساد را بزند و برود جلو!! حال رئیس دولت چرا نمیگوید چه شده است و این کلید کجاست؟ جناب روحانی با نام ترمیم کابینه ظاهرا در ماه های پایانی دور اول با صرف نظر از تجزیه تحلیل استعفا و برکناری وزرای مورد بحث افراد دیگری را قرار است در مجلس به بوته ارزیابی بگذارد. تصور نگارنده به این است کاش رئیس دولت این بدعت و تابوی بدخیم را می شکست و قبل از معرفی کاندیداها به مجلس چه عیبی داشت که با ارائه روزومه 35 سال قبل این افراد در رسانه ها مردم را در جریان بگذارد که قطعا به نظر سنجی می انجامید، {یادمان باشد که اینها همه فرض است ودر ثانی رند خاکستر نشین بر کاشکول درویشی دیده بود که مینویسد نظر سنجی وپاک میکند ودوباره مینویسد ای دیوانه ارزو بر پیران که عیب نیست؟؟} وبلاخره  این 2 حسن را داشت ،اول اینکه مردم در سطح کشور باور میکردند کلید کار خودش را کرد! و از ورودشان به میدان بسته سیاست جلوگیری نمیکنند!! و اما اهمیت بعدی، مگر نه اینست که نمایندگان مجلس از برکت کاکل سر همین مردم آنجا نشسته اند؟؟ چگونه میخواستند با کاندیداهایی که فرضا مورد تایید مردم قرار گرفته برخوردی جناحی داشته باشند؟اما نه! از این فرض محال میشود نتیجه گرفت حد اقل این دولت با تابو شکنی میراثی گران را برای کشور و دولت های بعد بجا میگذاشت ، از این قرار است که معیار ها و استدلال های تخصصی و فنی و سیاسی فرهنگی مهره های دولت را با مردم در میان گزارده شده و این باور ایجاد میشود که آنها هم سهمی در انتصابات دولت مرکزی دارند. و بر همین اساس  میدانند قسمتی از سرنوشتشان به دست چه کسانی باید رقم بخورد؟!؟! با پوزش از این سخنان امید به اینکه کسی را رنجیده خاطر نکنیم که اینها رویا های رند خاکستر نشین ما بود.

 در بالا دست این است!! در پایین دست چه میگذرد؟؟

بسیاری از کاربران ما مینویسند  اگر ( استاندار هاشمی طبق آنچه تصور ماست در بین استانداران بعد از اصلاحات از حس تشخیص بهتری در دیدن قله ی هدف برخوردار است و بر خلاف استاندار آزاد که گنجشک را با کلاش میزد!! این آقا نشان داده در دیدن نوک قله هم مهارت خاصی دارد!! اما وقتی نوک قله را زد قطعا ریزش به وجود می آید و مشکل اینجاست کسی که با مهارت نوک قله را میزند دیگر نمیتواند برود ریزش ها را هم جمع کند!! گفتی مشکل و این یک واقعیت است که در دامنه ی مدیریت استاندار هاشمی با افرادی جسور، توانا، زبر دست و چالاک روبرو نیستیم ،    ا لبته انها در چار  چوب ساعت اداری وظیفه خودشان راانجام میدهند ونمی  شود از انها خواست به اب اتش بزنند!!!  چراکه انچه مورد نظر برای رها شدن استان از بند اسارت قوم گرایئ وصرف افعال ملی وباورهای جمعی میباشد مستلزم یارانی ازخود گذشته وبا   جسارت در اطراف استاندار میباشد که انگیزه  جمع کردن ریزش ها را داشته وازدادن هزینه احتمالی وحشتی بخود راه ندهند  !!) مبتنی برانچه امد   یکی در ایمیلی نوشته است: اگر استاندار ما اجازه ندهد داستان شهردار زاهدان تکرار شودکه از نسیم لطف اعظای شورای شهر زاهدان کسی نفهمید چرا امد و چرا اینگونه سراسیمه رفت؟؟در هر صورت آقای هاشمی میتواند برای بازگشت آرای قهر کرده از دولت روحانی در این استان سرکار خانم دکتر اربابی که بانویی فرهیخته و عضو تشکل 10 نفره ی احداث ستاد انتخابات آقای روحانی بوده اند قبل از تسویه حساب کارنامه عملکردشان به طور مستدل با مطبوعات و رسانه های جمعی خطاب به مردم در میان گذاشته نشود! از این استان نرود،اولین دستاورد این جریان در این جنب و جوشی که هر طنابنده ای با هر تحصیلاتی هوس نشستن بر کرسی خالی معاونت نیروی انسانی را دارد خواهد دانست که اگر قرار است او هم کارنامه پایان دوره مدیریت بدهد این ممکن نخواهد بود مگر احراز این پست بر اساس   یک رزومه باشد. در پایان اظهار امیدواری میشود که اگر دلنوشته های ما به دولت نرسد معاونت های ارشد استاندار هاشمی که اصولا یاران جلسات تصمیم گیری با وی هستند این پیشنهاد هم برای منافع مردم و صد البته دولت محترم در دو سو مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.

سوژه ها: م . ف . جلاوطن
نویسنده: جمشیر جم
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۹۵ ، ۱۹:۴۴
roham jam

نامه سرگشاده شهروندی خطاب به فرماندار زاهدان!!!!

{اگرقراراست اززیربار مسئولیت شانه خالی کنید........من دیگر مالیات نخواهم داد بلکه..خودم بدنبال امنیت خواهم رفت!!!}

برایند:ازانجا که مققوله امنیت در شرایط اشفتگی منطقه خاور میانه دارای ابعاد وسیع وتخصصی بخود گرفته نگارنده این سطور هرچقدر هم دروادی امنیت توان اظهار نظر داشته باشد...بنا به مصلهت سایت ودلایل زیراز تفسیر معانی معذوروپوزش میطلبم.بنا براین{از انجا که بحث امنیت در استان سیستان بلوچستان امری حساس وگاهی مدعیان بسیاردراین استان دارد .ودر مقابل این سایت نیازمند تداوم وطول عمر براساس تعهدات اهداف خویش میباشد .وازسوئی شاهد حرکت گروها وافرادبسیاری بعداز چاپ دو گزارش درارتباط با مسئله مرغهای سفید هستیم که معلوم نیست اینها از دوستان/مخالفان/ویا رقیبان اقای فرماندارهستند متاسفانه با ارسال پیامهای خصوصی وبعضا هرز نامه واخیرا با بهره گیری ار افکارعمومی زاهدان که اصولااکثریت با اخبار وشایعات انس والفت دارند باتقویت  شایعاتی مبنی برقدرت پنهان فرماندار زاهدان در تخریب وحذف ویا داشتن نفوذسیاسی وقضائی سعی در ایجاد رعب وحشت دارند.مسلما انها دارای هر پزیشینی باشند نتیجه بدست امده جزاین نیست تا مانع از هرگونه انتقاد وپرسشگری در منطقه شوند!!!!البته در پایان این مقال نامه یکی از کاربران سایت را رپاسخ به این مسائل تقدیم خواهم کرد.  اصل ماجرا چیست؟؟ههفته نا مه صبح زاهدان این جریده محترم در دو شماره قبل خوداقدام به چاپ نامه سرگشاده شهروندی اسیب دیده از مسائل امنییت شهری میکند.این شهروند جسوراقای مرتضی شهرکی که شجاعتی بی مانند را در این استان ثبت کرده است دراین نامه با ادبیاتی بسیار شفاف فرماندار زاهدان را به چالش طلبیده وبا عبور از حاشیه ضعفها وناتوانی هادر امنیت شهری ابتدا دربرخوردی کلی فرماندارزاهدان رابرای عدم توجه به برقراری امنیت وجمع اوری اوباش که {نا جوانمردانه فرزند خوردسال اورا ربوده وباسرقت طلا های وی این طفل رادر محله دیگری رها کرده اند ومتاسفانه شب قبل از ان گروهی مست ولمپن که سوار بر دو موتور سکلت بودن خطاب به فرماندار مینویسد انها بدون واهمه از مجریان قانون وتامین کنندگان امنیت شهر دختر برادروی رادر مقابل منزلش درحالی که همسایگان شاهد ماجرا بودند(جای تاسف است که همسا یگان هیچ دخالتی دراین ماجرا نکرده اند)در وضعی نا گوارمورد حمله قرار میدهندومحتوای کیف وی راکه پول نقدبوده ومقداری جواهرات گرفته ومتواری شده اند }اقای شهرکی خطاب به اقای خانجانی فرماندار مینویسد{اگرقراراست این پرونده زمان را کشته وبه زیر بکشندودرمسیرکاغذبازی روئسای دفاترخواسته ام به گذرزمان تحویل شود.اگر......اززیربارمسئولیت شانه خالی کنید من دیگر مالیات نخواهم دادو........}اقای شهرکی در پایان نامه اش به دوجمله با دنیائی معنا چنین اشاره کرده است(پیامبر اسلام فقررا ازقتل بدتر دانسته و حضرت امیرفقررامرگی بزرگ میداند}

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۵ ، ۰۸:۲۷
roham jam

آیا این آه ناله مرغهای زبان بسته است یا نفرین بغض شکسته های مالباخته عنقریب باید شاهد قربانی های سیاسی مرغ سفید بود!!!

اولین نگاه:
بعد از بچاپ رسیدن سرنوشت مغموم مرغ های سفید در زاهدان و ظلمی که بر صاحبان این کالای شاهانه سفره فقرا رفته است بر خلاف تصور بسیاری که متاسفانه مردم استان را به دلایل واهی نا امید از نظام حاکم، دولت و آنها را بی تفاوت نسبت به سرنوشت عمومی میدانند و در این فرایند فقط حضور مردم را در صحنه رقابت های قومی،مذهبی و حمایت از لیدر های این دو طیف که راهی مجلس شده و یا با رانت و احتمالا لیاقت و تخصص به استوانه قدرت سیاسی در استان راه پیدا کرده اند میدانند واقعیت این است که مردم استان با وجود مسائل بغرنج اقتصادی و لاینحل ماندن بیکاری، سیر سعودی خشونت ها، غیر حرفه ای بودن اکثر بزه کاری ها و... و... و..در حجوم گسترده وغیرقابل تصور به سایت باورهای جم به شهادت آمار   لحظه ای سایت که در سمت چپ  صفحه نخست مقابل دیدگان شما قرار دارد تا نظری به امار تاریخ های 23-24-25 مهرماه داشته باشید واین پیامی برای مسئولین استان خواهد بود تا متوجه شوند چرا کام این مردم تشنه نقد است ؟لذا نگارنده معتقد است هرجقدر فضای نقد وتجزیه تحلیل  مسئولین امنیت پیداکند  . ضریب ارامش وامنیت در استان بالا میرود .درهمین راستا  اقشار تحصیل کرده و دانشگاهی که جدا از صفوف مردم نیستند با ارسال نامه های مفصل همراه با مدارک بانکی مورد تردید  و نگارش شرح های مختلف اما با ادبیات مودبانه و با واژگانی سرشار از مهربانی و امید به آینده کشور و توقعات بی تکلف و انتظار پاکسازی ادارات از عوامل نایاب و منحرف اقتصادی و سیاسی مظلومانه مطالبه حقوق خود را در مباحثی همچون عدل،انصاف،رفع تبعیض ممانعت از ترویج قومیت گرائی  با چاشنی مذهب، قانونمند شدن آزادی مطبوعات به عنوان اساسی ترین ابزار مبارزه با فساد، و ... شده بودند.

در این میان به یک پیام ویک نظرتوجه شمارا حلب میکنم البته  ضمن پوزش و سپاس از بقیه هم وطنان نجیب و مودب استان که این سایت را مخاطب خویش قرار داده اند... عزیزی که خود را مدرس دانشگاه و از بلوچ های سیستان نامیده نوشته است: {...اگر قانون از کجا آوردی زمان اصلاح قانون اساسی مشروطه و تدوین قانون اساسی اسلامی حذف نمیگردید،اگر ما هم از ابتدای انقلاب همانند کشور های هند-کره-ژاپن سعی در تربیت نیروی سیاسی و تخصصی داشتیم هرگز تقوا و حیای اسلامی به بازی گرفته نمیشد و هر روز شاهد چپاول-غارت و کلاه برداری گروه های مختلف تحت عنوان بانک و موسسه اعتباری و غیره از سرمایه و حقوق شخصی مردم نبودیم  بلکه شاهدخودکشی منحرف شدگان ازقانون بودیم}شهروندی دیگر که خود را جوانی تحصیل کرده بیکار و راننده تاکسی معرفی کرده در گفتاری بسیار منطقی و سنجیده آورده است:(....)وقتی صحبت از غارتهای مختلف در طی سال های متوالی تا به امروز میکنیم و یا در اخبار جعبه جادویی و عمدتا فضای مجازی شاهد کلاهبرداری های مکرر و بی سابقه در دنیا به نام سیستم های مالی و بانک خصوصی از مردم شهرهای بزرگ هستیم چرا بعضی از مسولین مردم این استان را تافته جدا بافته نسبت به دیگر مردم کشور میدانند؟ چرا فکر میکنند از آنچه بقیه ملت با خبر میشوند مردم ما یا درک آن را ندارند یا متهم به خواب آلوذگی میشوند؟ و حتی اگر مسولینی نمیخواهند ببینند و بشنوند آنچه را میگویم به خودشان مربوط است تا مردم ما هم همانند دیگر هموطنان در این فضای مجازی بلازده شاهد تظاهرات و اعتراض های متفاوت در سراسر کشور هستند و آنها مردم روستایی از شهرستان نطنز را قطعا دیده اند!! آقایان مسولین دست بالای استان چرا وسعت دید سیاسی افرادی در زیر مجموعه شما اندیشه شان عرضی حرکت میکنند؟ (آقای استاندار فرزند پرخاشگر جناب فرماندار برگزیده شما را در روز عید فطر بسیاری دیده اند کافی است که امروز یک استان از آن سخن به میان آورد؟ آقای استاندار من یک بلوچ هستم آری از همان جنس و ژنی که در سفرهای بازدیدی شما و دیگر همکارانتان وزن خون دلشان را با تکرار تعظیم و احترام می خواهند اعلام کنند!! این یک فرهنگ است مجیزه گویی نیست. سرشان را بدون سخن با لبخندی تلخ مدام بالا و پایین میکنند به خیال اینکه وقتی شما رئیس استان هستید پس روانشناس و روانکاو هم هستید وقتی رابط بین آنها و مرکز نشینان هستید فکر میکنید چه میخواهند بگویند جز اینکه یک بار هم آقای استاندار بیایید چون ما زندگی کنید تا عمق جفایی را که در عین ناجوانمردی تحمل کرده اند ببینید!! چه میتوان کرد؟؟ این ادب مردم زابلی و بلوچ است که میخو اهند فلان مسول دردشان را در چشمان سرخ و زرد غبارگرفته شان ببیند؟ آیا اینکه یک بار فرمودید سن اعتیاد در استان به 3 سال رسید این یعنی چه؟ یعنی درد مردم را فهمیده اید)بله اگر درد مردم اینگونه درک و مداوای ان با نسخه فرماندار وشهردار گریزپاپیچیده نشود چرا سن اعتیاد به سه سال نرسد؟وقتی اقای خانجانی قدرت نابوکردن کرمهای خاکی راکه سود چندتامرغ مانع از مزگ انها میشود دارد ؟وقتی شهردار حسینی به گروهی زیاده طلب فرصت کندن گور مشتی بیکس کار در زیر دهها کشتارگاه درکوجه پس کوچه های شهررامیدهداگر سن اعتیاد به سه سال نرسد واقعا جای تعجب ا ست؟در استانی که در حصار دیوار است وبالطف شیاطین از مسیر های نامرئی مواد مخدر وارد میشودباید فرماندار شما از اینکه نمی تواند شغل تولید کند !!کار به جوانان عصبی /اشفته/وخشن ....شیراباد که نمی تواند اموزش  دهد ؟؟پس همان بهتر که انها برود کیفزنی/یقه گیری و......و اقا ی شهردار هم  برود سفره کسانی را بزرگ کند برای روز مباداانهم که  سررسید!!!!!ومتقابلا فرماندار هم درفکر کارمندانش باشد ومرغ زنده دانه ای 5000هزارتومان به انها بدهد که دعایش کنند چون کسی اگر قراراست از نفرین ادمهای گرسنه وپابرهنه بترسد که روزگار ما چنین نبود !اقای استاندار؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۶ مهر ۹۵ ، ۱۰:۵۰
roham jam
جمعه, ۲۳ مهر ۱۳۹۵، ۰۶:۱۶ ب.ظ

جرم مرغ های سفید زنده در زاهدان چیست؟

ظاهرا در مبارزه با مواد مخدر،کالای قاچاق و ... به نتیجه رسیده ایم،حالا بدنبال تحول در ذائقه مردم این استان هستیم


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۵ ، ۱۸:۱۶
roham jam

در حاشیه استعفای شهردار زاهدان و رنجهای بسیار

"مدیران دولتی از همان ریلی که می آیند از همان ریل هم خارج میشوند"


 .

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۵ ، ۰۹:۰۶
roham jam