در حاشیه استعفای شهردار زاهدان "مدیران دولتی از همان ریلی که می آیند از همان ریل هم خارج میشوند"
در حاشیه استعفای شهردار زاهدان و رنجهای بسیار
"مدیران دولتی از همان ریلی که می آیند از همان ریل هم خارج میشوند"
.
متاسفانه ساختار اداری کشور چرا از بنیان (چرایی) برخوردار نیست !!
به نظر میرسد مخاطب اول این مقاله بر اساس نیاز ما مردم استان س و ب به شفاف سازی و باور سلامت ادارات دولتی جناب استاندار مهندس هاشمی باشند لذا
شاید نیازی به شرح و تفسیر ویا نقد موضوعات مطروحه زیر نباشد که یاران و بعضی ازهمکاران مومن به شما در استان با دلیل واستدلال های عاطفی حضرتعالی را فردی هوشیار و صاحب تفکری سالم و دولتمردی اندیشه ورز با اعتقاد به توزیع عادلانه ثروتها میدانند اما نگارنده نمی تواند دولتمردی را که سه سال است حاکم بر سرنوشت شهرو دیارش میباشد و بعد از دها مورد تقاضای ملاقات رو در رو به او چنین فرصتی داده نشده وی را از منظر احساس و عاطفه ارزیابی کند!! از آنجا که این صاحب قلم به لطف فضای نقد و جسارت چالش در چهار سال اول رئیس جمهور سید ممنوع التصویر و ممنوع کلام با تکیه بر چهاردهه تجربه مطبوعاتی و پرسه در وادی مستند سازی فقر-بیکاری-فحشاو... جسورانه از ابتدای نهاد سازی در سایه قدرت حاکم در این استان .با هدف (تسخیر دولت) این قلم آگاهانه به زیر پوست رقابهای قدرت ورود و در این مجال ترسیم چندین فساد را که بر لبه تیغ نقد برده و با زبان قابل درک و فهم عموم به نمایش در آوردم نیست.مواردی که نه در گذشته و نه در حال و نه در آینده (امروز) هرگز این رفتار مطبوعاتی با دو هدف 1-حفظ تمامیت ارضی ایران 2-اگاهی و آشنایی به حقوق عمومی و نه قومی مذهبی حتی برای عوام فریبی هم مانوری در این راستا در رسانه های استان دیده نشد!! و ارزیابی رسانه های مکتوب رسمی –رسانه های مجازی با سیستم دولتی و سازمانهای دیگر بدون تردید تبدیل به یک جریان یک سویه شده اند...
برای نمونه فقط اشاره ای کوتاه به یک جریان خواهم نمود که امیدوارم عاملی باشد برای یافتن تفاوت در این دو دوره و رسیدن به علت معلول عدم پوشش خبری نیازهای جامعه ... 1-در سال 1378 شهردار وقت زاهدان (جناب مهندس حسین پور) که از برگزیدگان استاندار وقت بود و مسلما مورد حمایت وی... بعد از مدتی کوتاه با دیدن وضع اسفناک آسفالت شهر این موضوع در اولویت برنامه عمرانی سازمان وی قرار گرفت !! آسفالت خیابانها و معابر مرکز استان که هنوز هم نه ساختار و نه شکل و شمایل یک مرکز استان را دارد ....اما آنچه مسلم است ورود به این پروسه گذشته از نیازهای مالی و تامین اعتبار نیازمند ابزار کار و نیروی انسانی ماهر و متحصص هم میباشد بنابر این وی با بازدید از انبار ماشن آلات راهسازی شهرداری زاهدان آنچه نظر وی را جلب کرد مشتی بیل و کلنگ و فرغون آماده به کار بود و بقیه از جمله بولدزر و فینیشر آسفالت به عنوان اسقاطی رها شده بودند از همین رو سریعا ماشین آلاتی که بعنوان اسقاط حذف شده بود به تهران ارسال و با حدود مبلغی 35 میلیون وشاید کمتر یا بشتر این امکانات را به اعتراف چندین مهندس راهساز ماشین آلات صفر و آنها را وارد استان کرد... 2- طبق قانون و خواست دولت بحث اولین انتخابات شوراها که از ابتدای انفلاب در قانون اساسی معطل مانده بود بدون بازنگری مجدد و اصلاح براساس شرایط اجتماعی جامعه به انجام رسید ... این انتخابات شوراهااز منظر این قلم چون انتخابها یا انتصابات دیگر بر اساس نیاز برای ورود صاحبان تخصص به انجام نرسید لذا در اولین تصمیم این شورای تازه از راه رسیده به سرعت تشخیص میدهد که وی{شهردار} مانع از حرکتهای عمرانی شهرداری گردیده و گروهی از همین مجموعه بدنبال شهردار دیگری رفتند (این یک بدعت تابو شده در این استان است) بر خلاف میل باطنی استاندار وقت با کنار گذاشتن شهردار حسینی ناچار از تائید شهردار مورد بحث وازما بهتران گردید که تیم حاکم بر اولین شورای شهر مدعی بودند وی را با خواهش و تمنا آورده اند {اودر ده 60هم دوره ای با جنجال شهردار زاهدان بود که هنوز هستند کسانی که ازاو بعنوان شهردار نون رسان یاد میکنند!!!!!!!} 3- جناب شهردار که هنوز استقرار نیافته بود در اولین اقدام خود یک پاکت شیر و کیک رفتگران شب شهرداری را قطع نمود که بودجه نداریم(نمونه نون رسانی اوبود) و از آنجا که با جو این شهر و این استان آشنایی کامل داشت در یک حرکت حساب شده و هماهنگ به سرعت خبر داد که شهرداری برای تامین مالی هتل نیمه ساز روبروی دادگستری را به فلان قیمت خواهد خرید...(میخواست نون رسانی کند!!!!)
4- این قیمت که به نظر صاحب نظران دو برابر هزینه اتمام 40/مانده ساختمان بودزمینه نقد و تجزیه و تحلیل جریان را برای صاحب قلم تا آنجا فراهم نمود که تا رسیدن به انصراف وی دوماه به طول انجامید 5- اینکه چه افراد و گروه هایی اولین دشمنی را بر علیه این نگارنده رسمیت دادند و حتی کار به شب نامه هم رسید مانع از اعتقاد نگارنده به ایران و نه به قومیت با ظاهر مذهب نشد 6- شهردار چدید به همراه مصوبه شورای شهردر اولین (تبدیل نون به چلوکباب) درمزایده ای ظالمانه از این قرار نمودنداقدام نمود که کلیه ابزار و ماشین آلات راهسازی شهرداری به فروش گذاشته شو د !! که طبق نظر مکتوب کارشناس دادگستری 900 میلیون تومانقیمت گذاری شده بود .اما در روز مزایده (باظاهرکمی عمومی وبیشتر خصوصی) این ماشین آلات به 90 میلیون تومان به شرکت ساختمانی که از نزدیکان شهردار وقت بود فروخته شد... 7-همچنین طبق یک برنامه ریزی از قبل پیش بینی شده بود .. به سرعت این ماشین الات شبانه با بار نامه ای که حتی شهرداری وجوه آنرا داده بود بار سه تریلر شده و یکی حرکت و دوتای دیگر در انبار شهرداری واقع در خیابان سعدی با چادر و دیگر وسایل استتار گردیده بود 8- لذا اعتراف میکنم اگر شخص استاندار حسینی که حتی 24 ساعت سابقه مدیریت وزارت کشوری در رزومه وی نبود اما جسارت و ایستادگی داشت و این استحکام وی در بین کلیه نشریات که خاموش نظاره گر بودند تکیه گاه این قلم گردید تا موضوع را زیر سوال ببرم و از طرفی با تمام مسائل امنیتی که آقایان در پنهان ماندن مسائل بر خلاف قانون و حقوق جامعه در نظر گرفته بودند اما همکاران من صبح زود با ورود مخفیانه از دریچه توالت به انبار شهرداری روکش ماشین آلات را برداشته و تصاویر آنرا گرفتند و با ممانعت از تریلی به حرکت در آمده در مقابل پاسگاه تل سیاه این تصاویر را طبق عکسهای که ذیلاملاحظه میشود به چاپ رسانده و از استاندار که آماده پاسخ بود این موضوع تیتر اول شد که ( چرا 900 میلیون و چگونه 90 میلیون چه کسی پاسخ میدهد؟)
سال 1379 تصاویر ماشین آلات راهسازی شهرداری زاهدان که در اولین مزایده به 90 میلیون بعد از نقد جسورانه یک روزنامه نگار با حمایت استاندار مزایده تجدید و به قیمت 700 میلیون تومان فروخته شد
9-با رسیدن روزنامه بدست استاندار دستور توقیف ماشین آلات و تجدید مزایده برای یک هفته بعد صادر شد شاید برای آقای استاندار هاشمی قابل هضم نباشد اما تمامی اسناد آماده ارائه و تقدیم است .. وتصاویر ماشین آلات را ملاحظه کنید!! 10-هفته بعد در ساعت مقرر حجم وسیعی از مردم با خوشحالی در محل مزایده حاضر بودند تا اینکه اعلام شد مزایده را فردی با قیمت 700 میلیون تومان برنده شده است 11-اما جالبترین موضوع اینست که انها بسیارحرفه ای بودندچون میدانستندنباید ازاین موقعیت به سادگی گذشت زمینه را چنان فراهم کردندتا فرد برنده یکی از اعضای همان اکیپ و یا شرکت وابسته باشد. حال تصور کنید که چگونه ذره ای ازجسارت یک مدیر تصمیم ساز به جامعه القا میشود چگونه کوهی عظیم قلم یک مطبوعاتی تولید میکند تا مانع از حیف میل اموال دولتی گردد . هرچند که باز هم این قیمت با ارزش وافعی بسیار فاصله داشت اما همین حرکت در استان بر خلاف میل آنها که بدنبال گروه سازی – باند سازی – وصل شدن به قدرت هستند از حیث اعتماد سازی و باور دولتمردارشد وتصمیم ساز در استان چه اثراتی گذارده است که امروز مردم بنا به هر دلیلی از آن بی نصیب هستند.
(از نشانه های چنین حرکتی و اعتماد سازی بر خلاف دیگر استانها رای 95% مردم در انتخابات به سید بود)
سخن کوتاه در این مقدمه جز اینکه میگویم چرا و چه کسانی موانعی سخت در مسیر رو در رو شدن صاحب قلم با استاندار هستند ؟؟علت را دریابید!!؟ البته من اعتقاد ندارم که استاندارهاشمی بدنبال تامین آرامش خود در دفتر و اطراف خود میباشدونسبت به مسایلی ازین دست حساس نیست اما.....!! البته شایعه رفتن شما از این استان شدت گرفته که برای من قابل باور نیست از همین رو بلکه مردم استان انتظار دارند تاریخ نگارش پراکنده دوره اصلاحات را در این سایت دنبال بفرمایید واقعا چرا آقای استاندار؟؟
در اندرون من خسته دل ندانم کیست؟
که من خموشم و او در فغان و غوغاست
حضرت حافظ
سخنی کوتاه در باب پدیدار شناسی نقد قدرت
در گذر زمان بسیاری از مردم استان ما بخصوص افرادی تحصیل کرده و اقشار صاحب تفکر ملی ایرانی از پاره شدن پرده بین سیاست و روشنفکری دچار شوک عجیب وغیر قابل باوری شده اند انها با وجود نگرانی از متلاشی شدن اهداف دولت ما قبل 1384 چون امید خود را به توزیع عادلانه امتیازات و ثروتهای ملی از دست نداده بودند بجد چالشی که یک خورده فرهنگ تازه شکل گرفته و قدرت یافته برایشان رقم زده بود و بی تفاوتی و گاهی ضدیت با منافع سرنوشت عمومی را نا خواسته به ارمغان آورده و تسری میدادند نمیتوانند باور کند چون نمی دانستند دیگر تحولات حرکت صعودی ندارند و آنها هرگز شاهد متغرهای تولید شده از اندیشه جمعی و تفاهم مدنی برای به چالش کشیدن تحولات دستوری دیگر نخواهند بود!! ادامه این فرآیند که میتوان ان را افسردگی اجتماعی نام نهاد .....با نظر به بختک شوم روزانه یک ساعت مطالعه در سبد خانواده کشور در استانی همانند س وب که در آن دوران طلایی طبق شواهد و قرائن بسیار آنقدر میل به دانستن و آگاهی شتاب یافته بود که با برگذاری نمایشگاه های ملی کتاب ناشرین مرکز نشین خود را در دنیای غیر قابل باور میدیدند شاید امروز ما هم باور نکنیم که تا سال 84 عیش ناشرین ملی در این استان بود اما بعد از آنچه که گفه شد چنان سطح بی اعتمادی اوج گرفت که حتی اقشار و طیف یاد شده رسانه های نوشتاری و گفتاری را در ان حرکت رو به سقوط باورها و اعتماد رو به تنزل ارزیابی و احساس میکنند با ورود به گفتمان اندیشه ها در افکار عمومی به سهولت در میابیم گذسته از اینکه جریان زندگی باری به هر جهت شده است بلکه نگاه به نقد اگر باشد نقدی مخرب و ویرانگر و غیر انسانی از منظر عمومی تصور میشود!!
در جامعه امروز استان قلم نقد چون انگیزه و توان یافتن واژگان قابل هضم جامعه را ندارد و در صورت ورود رسانه ها به نقد متاسفانه با مزید برعلت شدن افشای فیشهای حقوقی ودیگر اختلاسهای نجومی توسط کسانیکه انتظار میرفت پاسدارونگهبان ثروت کشور باشند تفسیر اهل انتقاد چنین است که ادبیات گستاخانه ،بیان ستایش گرانه ،کینه پراکنی و نفرت برانگیزی ، تمجید و تملق فقدان خلوص اخلاق ، عدم درک محدودیت های بشری ، فضل فروشی های روشن فکرانه ، عدم رعایت مراتب منزلت شناسی ،مصلحت اندیشی ، عافیت طلبی همه و همه نشانه هایی از نقد غیر استعلابی معروف به نقد (سو بژکتیو)میباشد به زبان ساده تفسیر این نگاه چنین که نقاد در بزرگ نمایی صاحبان قدرت سیاسی و اقتصادی سخنش از مردم عوام فریبانه و غیر منصفانه میباشد%
معنا و مفهوم عمل نقد چیست؟؟
برای نقد تعاریف و مفاهیم بسیاری صاحب نظران جامعه شناسی و مردم شناسی قائل هستند... اما مهمترین معانی ارزشی آن که من یافته ام چنین است (من می فهم ، او می فهمد ، یا من از او بهتر می فهمم) با این چند پاراگراف که سعی در توجیح و استدلال لازم برای موضوع مورد بحث میباشد شاید نیاز مند مباحثی بیشتر باشیم که با مخاطب قرار دادن استاندار هاشمی عزیز در آینده نچندان دور به امید حرکت بسوی گفته های منصفانه استدلالی حال به اصل ماجرا چنین ورود میکنیم و قبل از آن لازم به یادآوری است که اگر جامعه استان در همان فرآیند مسیر خود را طی میکرد امروز قطعا نیازی به نگارش چنین مقاله ای نبود:
1- چرا مدیران انتصابی استان با توجه به نیازهای شدید منطقه به افرادصاحب تخصص-، تجربه و نظر بدون به بازی گرفتن افکار عمومی می آیند و بعد هم میروند!
2- چرا وقتی مدیری بر مسندی جلوس میکند روزمه ای از او را به جامعه نمی دهیم آیا مردم حق ندارند بدانند مثلا آقای سید الحسینی شهردار زاهدان با چه ملاک های آمد؟ و برای چه مدتی؟ و حال بر چه اساسی میرود؟؟
3- اما سوال اینست که شهردار زاهدان در طی این مدت از چه منابعی کسب درآمد کرده است؟
این منایع در کجا و به چه صورتی هزینه شده اند؟ بالاخره این بدعت شکنی را کدامیک از استانداران دولتهای مختلف خواهند کرد که اگر مدیری بدون ارائه رزومه خویش به افکار عمومی وارد سیستم میشود حداقل زمان خروج این حق مردم و جامعه اگر نباشد قطعا حق کشور و این پاره ای از وطن است که بداند او چرا آمده؟ چرا میرود؟ و مهمتر از همه چه کرده است؟
4- آیا آقای استاندار که نماینده کلان و ارشد دولت و اصولا حاکمیت هستند برای اولین بار این بدعت شکنی را خواهند کرد تا رویه ای برای آینده شود و نام نیکی از خود در تاریخ نانوشته این استان ثبت کنند؟
5- اصولا آقایان شورای شهر که بعد از ماهها بحث و جدل بر سر آقای سیدالحسینی به توافق رسیدند قطعا براساس برنامه ای به ایشان رای مثبت داده اند؟ آیا مردم برای اطلا ع از این برنامه نا محرم بودند؟ به نظر شما خواننده این سطور که متاسفانه نوع نقد و انتقاد اکثر همشهریان در تاکسی و گاهی یه صورت زننده صورت میگیرد نظر شما به نقدهائی که حالت پارادوکس دارد چیست؟
الف : برنامه مورد توافق شورای شهروشهردارمستعفی چه بوده است؟ آیا شهردار که مستعفی شده برنامه مورد توافق شورا را به اتمام رسانده است؟ اگر پاسخ منفی میباشد دلایل استعفای ایشان و اینکه گفته اند در صورت عدم موافقت با آن باز هم خواهند رفت ایشان آیا تحت شرایط خاصی قرار گرفته اند که فرار را به قرار ترجیح میدهند؟؟
6- بارها و صدها بار این نگارنده بنا به هزار و بک دلیل مستدل تصمیم به اعلام این حقیقت خطاب به استاندار محترم داشته که اگرجناب هاشمی دل خوشی به تعطیم و تکریم فیزیکی و یا قلمی افرادی خاص نداشته باشد.واگر هم باشد ایشان نیک میدانند. اینها خصلتهای رفتارهای خاص از گروههای معدودی از مردم این استان است هرگز سخنی به شما نخواهند گفت که امروز بنا به بغضهایی که از امیدهای نا کارآمد نمایندگان مجلس و دولت مردان دارند و از سویی فاصله طبقاتی و حاکمیت خورده فرهنگ مرفح در جامعه در عین مظلومیت تحمل میکنند اما بایگانی کمیسون نود مجلس گویای این مطلب است که بعد از رفتن هر مدیری وقتی با وعده هایی عملی نشده وی روبرو میشوند این بغضها در هزاران هزار نامه میترکد...
7- سر خودتان بشوید!!؟در همین راستا انتظار است بارفتاری دمکراتیک زمینه....حال بحث ما با آقای سید الحسینی است شهردار محترم زاهدان از بیان واقعیت گریزان نباشد و مانع از شایعات پشت
8- یک گفتگوی مطبوعاتی ، در یک دعوت عمومی از مردم پاسخگوی سوالات آنها باشید و برایشان بگوئید چرا و چه کسی یا کسانی زمینه رفتن شما را فراهم کردند؟
لذا در بین مردم شایعات مکرری در گرفته که در اینجا به گوشه ای از آنها اشاره میکنم و امیدوارم با یاری استاندار شما هم در شکست این بدعت ورود و خروج از روی یک ریل استاندار ما را در واقع برای اقدام به یک آفات کشی در بروکراسی اداری استان یاری دهید؟
بنابراین جامعه استان چون تریبونی ندارد گناهی نکرده حال که هیچ مسولیتی ندارید نگذارید در آینده شهرداری چون شما را بیاورند و بعد با استعفا خودش برود.. ازطرفی مردم میدانند که استعفا برای مردانی چون شما که باید عمل گرا باشید یک بهانه برای فرار رو به جلو میباشد؟اما با پاسخ به ابهامات شما یک حرکت در راستای خدمت ملی خواهد بود ،وانگهی متوجه حامیان خود در این شهر هستید؟
بنابراین
1-از آنجا که صاحب نظرو صاحب دوران در این مدیریت هستید نیک میدانید که د رگذشته به چه کسانی و چگونه زمین داده شده است و این تردید را شفاف کنید آیا شما هم به کسی زمین داده ایدب اساس کار قانونی آن در صورت صحت چه بوده است؟
2-آیا درطی این مدت موفق به انجام برنامه تان شده اید و این برنامه در حوزه های عمرانی و فرهنگی کجاست است و شرح دهید که البته نگارنده معتقد است که کار فرهنگی فضای سبز نیست بلکه شهرداران میتوانند با احداث کتابخامه ها –مراکز مطالعاتی –مجتمع ها چرخ های شکسته فرهنگ استان را حرکت دهند!!!!!
3-در طی این مدت حقوق دریافتی مدیران شما با ذکر مزایا با چه ارقامی و با چه استدلالی پرداخت گردیده است؟
4-گفته میشود (شایعات) در طی این مدت به افراد خاصی به توصیه افراد عزیز زمین و دیگر امکانات با تخفیف داده اید و حتی از پرداخت همین وجه ناچیز هم سر باز میزنند ایا درست است؟
5- قطعا با ورودتان به این شهر که متاسفانه لقب کلان شهر هم گاها میگیرد متوجه شده اید که در شرم آورترین شکل آن دو مکان توالت عمومی اساسی با رعایت نکات بهداشتی وجود ندارد چرا نسبت به احداث توالتهای عمومی در معابر پر رفت و آمد اقدام نکردید؟
و کلام آخر جناب شهردار عزیز امید است که خداحافظی شما با پاسخ به ابهامات مردم صورت گیرد....لذا شما شهردار شورا و غیره نبودید و با عوارض و مالیات این مردم تکیه بر کرسی ریاست زده اید حالا بد یا خوب این حق مردم را بگوئید – شفاف کنید – ثواب کنید تا تکرار نشود