شاهد عینی...
خطاب به مسولین سیاسی استان سیستان و
بلوچستان
برکسی پوشیده نیست که حاصل جمع فاکتورهایی همانند آبرو – آینده – شخصیت و ... یک شهروند در این سرزمین چیزی جز سرنوشت نیست؛ و حاکم بر این سرنوشت به راحتی دولتمردان (دولتها) می باشند که با تصمیمات خویش قدرت هرگونه تحول مثبت ومنفی فردی وجمعی را دارند. نگارنده این سطور بدنبال آن نیست که یک مقاله سیاسی و یا نقد و تحلیلی از عملکرد یک سازمان و تشکل دولتی را ارائه دهد، بلکه آنچه در پی می آید سعی گردیده داستان مستندی از سرنوشت شهروندی را به قلم آورد که بدون وابستگی بد ولت ویا کانون قدرتی سیاسی دردوره وزمانه ای که افکارعمومی با زادولدغارتگرانی همچون شهرام جزایری وبابک زنجانیهامدام دچارسکته ناقص وناتوان ازباور اواراعتیادی که دوازده ساله شده وفحشای دهساله .....!!!!درچنین اشفته بازار ایاسخت نیست تاباور کنیم درین و انفسای ظهورافکارپلید ضدملی ومیهنی درنقطه مقابل یکی هم درعین گمنامی وبدون چشم داشتی به مراکزقدرت ویاامتییازورانتی برسرایمان خویش به تمامیت ارضی وایران یک پارچه هرانچه داردبرطبق اخلاص گذارده و شرافتمندانه ایستاده وحالکه بعدازسالهابدنبال حقوق معوقعه ناچیز خویش بازگشته.... بعداز چهارماه ترددبا تنی رنجور وبیماردرین بورکراسی عریض طویل هرگزاودیده نشد ؟بگونه ای که انگار درنظام وحکومت دیگری اویک تنه باافکار واندیشه فرهنگی وارد میدانی گردیده که حریف مصلح به ابزارمدرن رسانه ای وبادلار ساپورت میشده؟؟؟؟پس این جریان چه ارتباتی با سران ومدیران سرای حاکمیت قانون وراهبری سیاسی دراین ولایت دارد؟؟؟ {نظر سوئ نداردفقط برای نشاط حضرت عالی عرض میکنم تا بقول (گمنام) خسته ازمطا له این دردنامه هزارزخم نشوید!!!علیلحال وقتی باصفحات رنگین اکثر نشریات محلی_ و یا باگروهی ازنشریات درفضای مجازی روبرمیشوید که میدان عملشان حرکتی نعل به نعل در راستا ی اخبار مدیریتی استان انگونه مانور میدهندکه انگار همه چیز بروفق مراد است!!! ودر پانویس انها هم که با تشکر همراه باقدردانی واصولادعای خیر مردمی ارزومند ابر/باد/مه/خورشیدروبرو میشوید}درچنین وضعیتی روزگاری که (گمنام) درسالهای هشتادوچهار به بعد ازان سخن بمیان میاورد نباید براحتی هضم شود؟؟.
امروز قریب ب10ماه ازین رفنارتحقیر امیز میگذرد....واو با وجودی که هزاران صفحه کاغذ را سیاه و گاهی پاره ای ا زانهارا معدوم نموده است اما درمانده است در مقابل تحقیر و توهینی که در سرای حاکمیت (قانون در استان) (استانداری) نسبت به او انجام گرفته است چگونه باید پاسخ دهد؟دریکی ازهمین یاداشتها مینویسد(....چند درصدازنفوس این سرزمین اگردچاربلای فدا شدن ودیده نشدن بشوندخواهندگفت رنج منو لذت زنجانی؟؟؟؟) حال شاید نویسنده این سطورتوجیح کرده باشد چرا شهروند یاد شده را گمنام و مخاطب او را آقای (... ک.م.ی) لقب می دهد؟ که دولتمردی صاحب تصمیم وقدرت رای در سرای حاکمیت استان است.جناب آقای (... ک...م .ی) از شما میپرسم؛ اگر چهار روز بعد از ورود به این استان و قرار گرفتن در این منصب روزنامه ای نیم صفحه اول خود را به کاریکاتوری با این مضمون و محتوا برای استقبال از شما اختصاص می داد عکس العمل شما چه بود؟ (تصویر شما را با شلواری که یک پا از روی زانو پاره گردیده و دیگری در حالتی مضحک روی کفشهای شما – پیراهنی بر تن دارید که یقه آن را پاره و آستین هایش بریده در یک دست گرز و در دست دیگرتان تبرزین و از جیبهایتان چند سی دی و کاست فیلم در حال بیرون آمدن با چهره ای مضحک و چندش آور در گوشه سمت راست آن تصویر حاکم سرای دولت (استاندار به تصویر آمده باشد که با نگاه به سمت شما از ترس مچاله شده باشد و دستانش را به نشانه تسلیم بالا برده باشد، و در یادداشتی به صراحت هزار و یک تهمت ناروا را به شما وارد کند عکس العمل شما اگر درجای(گمنام)قرار داشتید که نه کا رمند دولت ونه بومی بلوچ وزابلی بودید چه میباید بود؟ فرض کنید اگر ابروی دولت مردی را به بها نه همکاری با جناح یاحزبی مورد تخریب قرار میدادند ایا قیمت کمترین خسارتی که دولت برای دلجوئی ازوی میپرداخت دها برابرمطالبه دستمزد (گمنام)نبود؟؟ ایا ارزش تمام کسا نیکه صادقانه ودرسکوت خدمتی به قیمت هستی خویش برای این نظام انجام داده ومیدهند ازدیدگاه حاکمان فعلی استان اینگونه ارزیابی ودرعین بی تفاوتی پاداشی جز تحقیر نصیبشان نمیشود؟؟؟ در چنین جو ملتهبی که ناشی از اختلاف بر سر انتخابات4 138 بود. رییس دولت وقت بدون مطالعه و بررسی مسائلی که حاکم بر اذهان عمومی استان است در اقدامی غیر منتظره دست به انتخاب فردی بومی برای مدیریت استان میزند که نارضایتی هارا دو چندان می گرداند. فرد انتخاب شده که سابقه مدیریت آموزشی فرهنگی داشت و از سویی حامیانش دارای تعصبات قومی و مذهبی بودند تنها نقطه اتکاء وی برای ورود به این عرصه بود... اما زمانی تمامی نقاط قوت افکار وی تبدیل به ناامیدی گردید که همه شمشیرها را موافق ومخالف او از رو و بی انصافانه بسته بودند . در چنین اوضاعی (گمنام ) بزرگترین اشتباه زندگی خود رامرتکب گردید ودرین باره نوشته است{ابدا"ازعمق چاهی که دران فرورفتم اطلاع نداشتم شاید هرکسی دیگرهم جای من بود دچار این دربدری میشد. ابتدا تصور میکردم تمام این کارشکنیها ناشی از یک رقابت سیاسی میباشد!!! اما زهی خیال باطل لذا زمانی به عمق این شکاف پی بردم که همزمان با فجا یع تاسوکی بود .روزگاری که هرگزبه این اشفتگی درتاریخ نانوشته وشفاهی استان دیده نشده!!!! همه جا سخن از رعب وحشت بوداما کسی نمیدانست این دیو وحشت باچه هویتی چه زمانی وچرا مثلا"درب خانه یک معلم رامیزند ؟؟؟؟ درهمین وضعیت اسفبار بود که داستان مستند ایدز اززوایای تاریک استانداری به بیرون درزیافت متاسفانه وقطعا"انها که موضوع فیلم را برای تحریک احساسات قومی تفسیر کرده بودند میباید یکی از همان گروههای نامرئی مخالف استاندار باشند که درطی یک روز ابتدامغازه پسرم ودفترم رااتش زدند که برای همیشه مرا ترک کرد ورفت ومتعاقب ان اتومبیلی درهمین میدان امامعلی با سپر دوفرزند دیگرمرا میزند وفرارمیکند. } جناب اقای(..ک. م ی) اودریاداشت هایش وقتی ازشما به نیکی یاد میکند که انسانی درد اشنا هستید ایا تمایل دارید این پاسخ رابه خودتان بدهید(ایا مردم ما میدانند دردولتی که به شعار عدالت اورای داده اند پاسخ از جان گذشتگانی چو (گمنام) رابا تحقیر میدهند؟؟ استانداری برای مستند 120 دقیقه ای ایدز 29 میلیون تومان قراردادبااو منعقد می کند در این بین ساخت فیلمهای بیست دقیقه ای وی که وجوه آن کجدار مریض از محل وجوه در اختیار استاندار و معاونین پرداخت میگردید ادامه می یابد. البته فراموش نکنید برخلاف جهت و شرایط مطلوبی که مدیران ارشد عدالت خواه در فضای مجازی استان دارند در آن مقطع حتی روابط عمومی استانداری جسارت و یا صلاح نمی دانست که دست به ساختار سایتی بزند که پاسخگوی مخالفان نظام در استان باشد و در این بین این بختک هم روی گمنام و فرزندانش سایه می اندازد و این وظیفه را در مقابل دویست میلیون تومان برای دو سال بعهده می گیرد حال لطفا به نامه ای که آقای براهویی مدیرکل روابط عمومی حاضر در استانداری که در آن مقطع رابط بین استاندار وقت و گمنام بوده و وجوه دستمزد کارهای او را که گفته می شود دارای ردیف بودجه نبوده و از محل بودجه های در اختیار پرداخت می گردیده است و در کم و کیف کارها بوده توجه فرمایید.
نامه اقای براهویی مدیرکل روابط عمومی وبین الملل استانداری س وب ..........
معاونت محترم اداری و مالی
با احترام و توجه بتلاش جناب آقای{ ب . . گمنام }.ودر برهه ای از زمان که مشکلات رسانه ای را در استان شاهد بودم در یخشیهای امنیتی و اجتماعی . فیلمهایی ساخته و پردازش رسانه داشته اند و با ایحاد یک سایت اینترنتی نسبت به پاسخگویی از معاندانی که بعضا با تماس با رادیو های بیگانه و شبکه های بیگانه اقدامات موثری داشته (منظور نظر وی پاسخگویی است) که پس از چند ماه سایت ایجادشده هک گردید و تهدیداتی نسبت بایشان انجام شد که در استان نماند . لذا از آن برادر بزرگوار خواهشمندم نسبت بپیگیری حقو ق ایشان اقدام گردد ./.
براهویی
ابنکه آقابان دهمرده و ... نامه هایی برای جلوگیری از تضییع حقوق وی نوشته و اعلام نموده اند و در پرونده مورد اشاره موجود است در این مقال مجال باز نویسی آن نخواهد بود. بعد از این حوادث گمنام در راهرو روابط عمومی توسط شخصی با کشیدن اسلحه کلت به روی او وی را تهدید به مرگ می کند و دلیل آن را پاسخهای گمنام می داند که در سایت به افرادی که بطور ناشناس و مستعار در رادیوها و ماهواره های بیگانه مسایل سیاسی – مذهبی و قومی منطقه را زیر سوال برده و حمله می کردند، از جمله حوادث تاسوکی که به صراحت در نامه اقای براهویی بعنوان کسیکه با چهار استاندار مدیریت وی تداوم داشته و دارد اشاره گردیده.ایا مدیران استانداری تردیدی نسبت به نظریه اقای براهوئی دارند؟اگر اینست چگونه این موقعیت خطیربه اوسپرده شده ؟دومین هدف از این نوشتار این است که درک یک دولتمرد صاحب تصمیم را از مصائبی که در این ابعاد بر یک شهروند می رود و زندگیش در دفاع از این مملکت فنا می کند چگونه باید باشد؟ آیا پاسخ دولتمردان نظام جمهوری اسلامی به تمامی کسانی که در عین دیده نشدن فدای اعتقاد خود به نظام می شوند اینگونه داده می شود؟
شما آقای (... ک م-ی...) قطعا اولین ملاقات وی را با خودتان بیاد دارید که ضمن تقاضای ملاقات با استاندار نامه ای مبنی بر رسیدگی و پرداخت مطالبات معوقه خویش را ارائه می کند؛ این نامه بر مبنای دستور جناب استاندار که حاکم بر سرای دولت در این استان است به سرکار خانم دکتر اربابی ارجاع داده می شود که با گذشت چهار ماه بالاخره در طی گردشکاری خطاب به حوزه تحت مدیریت شما و استاندار و به پیوست هفت برگه ویک فلش و سی دی که بیانگر قسمتهای از فیلمهای ساخته شده می باشد ارسال می گردد... اما در کمال تأسف و تعجب روی نامه ای که معاونت استانداری با همکاری سیستم مالی تهیه دیده بود دستور برای رییس حراست صادر می شود که وی تحقیقی دوباره انجام دهد... اما دریغ از کمترین توجه به این پرونده که دستور استاندارروی آن بود و در آخرین روزهای اسفند سال گذشته کارمندان ایشان فرمودند که جناب مدیر به نتیجه ای نرسیده اند!!! خب اینگونه برخورد و رفتار و اخلاق یک دولتمرد در هر مقامی که باشد چه توجیهی دارد؟ آیا در خور دولتی می باشد که عدالت را سرلوحه کار خویش قرار داده است؟ آیا بالا رفتن سقف نارضایتی مردم و عدم اعتماد به بروکراسی ناشی از حضور چنین افرادی نیست؟ مضافاً آنچه با عث تعجب است و شبهه انگیز اگر اعتمادی به سرکار خانم دکتر اربابی نیست و یا در تصور استاندار محترم ایشان از تجربه لازم برخوردار نیستند چرا از همان اول نامه را به رییس حراستی که تحصص در امور سیاسی و مالی دارد ارجاع داده نمی شود؟ بنابراین باید گفت که این معاونت به صورت رانت صاحب این موقعیت سیاسی گردیده است زخمی که در روح و روان این جامعه جز تردید و بدبینی تولید نمی کند!!! در غیر اینصورت پاسخ پنج ماه تردد یک شهروند بیمار به استانداری را چه داده ایم؟؟
جناب (...ک...ی) نظر به اینکه در طی پنج ماه به عناوین مختلف مانع از ملاقات گمنام با استاندار شده اید و امروز باید گفت قریب به یقین ایشان از کسی که از نوشته هایش را برای ویراستاری به من سپرده است در جایی اشاره می نماید که (برای (...ک...ی) هیچ نقطه پنهانی از زندگیم باقی نمانده است... او به خوبی می داند که در طی مدتی که برای رهایی جانم از استان خارج شده ام چه مصیبتی را تحمل کرده ام و بخوبی دریافته که ارزش کاری که در آن منطقه انجام داده ام هرگز با پول نمی توان جبران کرد ولی چه دستی و چه هدفی در کار است که اینگونه مرا سرگردان کرده اند نمی دانم...)
آقای (...ی...ک) وی در جایی دیگر آورده است که به شما در همان ملاقات اول اعلام می کند که (اگر استانداری این مطالبات ناچیز را نمی خواهد بدهد تجربه من حکم می کند که با گذاشتن قسمتهایی از فیلم را در فضای مجازی شرح ماوقع را برای خدا شرح دهد تا شاید بندگانی پیدا شوند که دلی برای این سرزمین داشته باشند؟...)
با تمام این احوالات اگر حضرتعالی و جناب استاندار تمایلی به پرداخت مطالبات وی نداشته باشید که علت نامعلوم است وی با تمام اینکه معتقد است این حرکت بر خلاف اعتقادات اوست و نگارنده در حالی که شرم دارد گوشه ای از مشکلات اقتصادی که دستاورد بیماری او در این سنین می باشد شرح دهد و مضافاً بر این وی نه وابستگی سیاسی و نه وابستگی مالی به هیچ ارگان و تشکیلاتی و از جمله داشتن یک دفترچه بیمه ندارد و هر آنچه هم که داشته در طی این مدت که به نظر خویش در حال خدمت به سرزمین خود بوده است به امید دریافت دستمزد هزینه نموده، قطعاً راه گریزی جز طرح کردن این سناریو ظالمانه از عمق فاجعه تا ... رسیدن به حقوق وی در فضای مجازی نخواهد بود... جالب ترین نکته در سرنوشت مغموم و زندگی متلاشی وی این است که چگونه است که در استان شاهد هستیم آنانی که با دهها اتهام خیانت فراری می شوند و بعد برای جذب آنان دولتها سرمایه گذاری هم می کنند اما معلوم نیست اگر صاحبان تصمیم در سرای دولت استان خود را مسئول زندگی چنین فردی ندانند چه کسی باید پاسخگو باشد؟ با شرح مجدد سیر به تکامل نرسیدن وصول مطالبات (گمنام) که اضافه بر پرونده حاضر در استانداری می باشد اگر چنانچه مورد توجه قرار نگیرد که راهی جز ورود به فضای مجازی ندارد مسئولیت عواقب بعدی آن بعهده وی نیست. لذا از یاد نبریم که سایتهای بسیاری در داخل و خارج مترصد بدست آوردن چنین بهانه هایی هستند.
جا دارد تا یکبار دیگر جناب عالی آقای (...ک...ی) موضوع مطالبات وی را با حساسیت بیشتری دنبال کنید