بـــــــــــــــاور هـــای جــــــــــــــــــــــــم

در تلگرام منتظرتان هستیم http://telegram.me/rohamjam

۵ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

انتصاب این دو بانو فی نفسه جای تبریک به جامعه زنان کشور دارد اما!!!! 

وبلاخره نماد جسارت استاندار وقت میباشد. 

1-سرکار خانم دکترزنگنه  که قبلا معاون مدیرکل حوزه ا ستاندار س.ب بود جدیدابعنوان مدیرکل  سرمای گذاری استان منصوب شده است که باید  ظاهرا این ارتقا شغلی را به فال نیک گرفت لذا انچه از روزمه وی برمیاید نامبرده بر خلاف تابوی مهره های مدیریتی دراین استان رانت خانم دکتر تخصص اکادامیک وی میباشد ومضافا این بانو باسمت رئیس گروه امایش سرزمین وکارشناس اشتغال وسرمایه گذاری در طی هفت سال در سازمان برنامه وبودجه استان به مهندس اکبری درس پس داده تامنافع ملی مارا در توجه به برابری شغلی انهم در استانی که بشدت مرد سالار وپدرسالار بوده ومیباشد به اثبات برساند !!!!!جالب است که منتقدین استاندار هاشمی معتقد هستند که دکتر زنگنه انسانی متفکر ودارای صعه صدرمیباشد !!!البته باید امید وار بود که امنیت خدمت با اندیشه وازادی اعمال قانون با تفکرمنافع ملی برای او تامین شود!!

2-باگذشت چندین ماه که روابط عمومی وبین الملل استانداربه علت عدم سنخیت اقای براهو ئی با بیش یک ده تجربه وکارنامه ای موفق برای مدیریت  وی بود قربانی اعمال سلیقه گردید و  متاسفانه شاهد هستیم سرکار خانم بنی اسدی که در زوزمه ایشان یک خط شفاف وجود دارد وان 15سال گزارش گری وویزیتوری د ر هفته نامه عیاران میباشد !!!!!! معلوم نیست که استانداری با چه استدلالی اجازه داده تاوی تکیه بر کرسی بزرگانی چون فرازمند ودر نهایت براهوئی بزند   این در حالیست که گذشته از حضور افرادی با تحصیلا ت وارزشهای تجربی اخیرا یکی از کارمندان باسابقه این روابط عمومی که تحصیلات خود را در هندوستان بپایان رسانده {ظاهرا ایشان هم در همان دانشگاهی کسب علم کرده اند که جناب عبدالرحیم کردی مدیر منطقه ازاد چابهارهنوز موفق به کسب رتبه از ان نشده است  }

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۵ ، ۰۳:۵۰
roham jam

شروع فصل نقل انتقا لات اموزش پرورش سیستان بلوچستان ایا اغاز بدبینی نسبت به قانون وعدالت برای طیف معلم ودبیرازخانواده های لایه های پایئن دستی باید باشد؟؟

هرچند زمانش سپری شده واینکه هرکس باید برود رفته وهرکس باید بماند حصرت بدل است اما نا گفته ها را باید یکی بگوید وهمان بهتر که بنویسیم...

1-از خیابان دانشگاه زاهدان  با تاکسی راهی بلوارطبا طبائی زاهدان بودم .وقتی به دروازه خاش رسیدیم راننده ازمن پرسیددر مسیرش مسافر سوارکند؟؟ درهمین حال متوجه پیرمردی شدم که دریک دست چادرهمسرش ودردست دیگر ساکی سنگین را کشان کشان بسمت تاکسی درحرکت بود.به زبا ن محلی از راننده پرسیدتااخر طبا طبائی چقدر باید بدهد؟بلاخره سوارشدند زن بیچاره رو به شویش ارام گفت کرایه ا ش را چطور بدهیم؟مرد همان طور که عرق از سر رویش میریخت با چشمان بسته گفت (اگر خدا از حمایت پارتی داران ونورچشمی های اموزش پرورشیها برگشته باشد گوشه چشمی هم بما خواهدداشت !!!) لختی بعد او عین اینکه بغزش ترکیده باشد با صدای دردمندی دادسخن دادکه (من که خدایا کوتاهی درحق دخترم نکردم پس این چه ظلمیه؟)طاقت نیا وردم پرسیدم چی شده پدرمن؟گفت(با بدبختی بزرگش کردم دانشگاه فرستادمش با هزار ارزو استخدام اموزش پرورش شد وحا لا هفت ساله در ایرانشر به هردهاتی انتقالش میکنند مگر زاهدان )پیرمرد مدام عرق میریخت ویکریز نفرین میکرد ! زن  با وجود سر صورت سرخ سکوت خودرا شکست ولی به ارامی به پیرمرد گفت(نشد که نشد اما ناراحت نشو چقدر گفتم زابل رفتی از روستا سعی کن  رای بیشتری برای {ک....} جمع کن وزود هم نیا بزار ببیننت برای این روزها بود)مرد جلو حرفش را گرفت وبا تندی گفت (پس خبر نداری من فقط صد نفر از اینجا بردم زابل رای دادند)طاقت نیاوردم میدانستم ابشخور این عوام فریبی ها

که بوی گند گرفته و{....}بلاخره پیاده شدم وتا امروز در فکر این حرف پیرمرد هستم که وقتی از مقا بل شرکت نفت میگذشتیم نعره کشان و دیوانه وار با خنده های زهراگینی با اشاره به سمت شرکت نفت میگفت (بیا ...بیا از همین جا لوله های نفت را به سر سفره مردم کشیدند !!! اما نمی دانم چرا نفت بجای امدن از لوله ها سفره ما فقیر بیچا ره هارو قورت داد؟؟ ) راننده که تا انجا ساکت بود ملتمسا نه  در پاسخ پیرمرد گفت(ارام بگیر پیرمرد ما روزی باختیم که نفهمیدیم چرا باید یارانه بگیریم وانروزفهمیدیم که گدائی در خانه دولت عادتمان شد !!!! این جوش حرص خوردن تو ودنبا ل  ترازوی عدالت گشتن خو{....} تدریجی است) نوشتن و ادمه بحث های پیرمرد وهمسرش در حالی که رنج مضاعف است اما ارین  واقعیت چگونه میتوان گذشت که مسول این بی تفاوتی ها که باز خوردی جز {تولید بدبینی /حتی تردید نسبت به حقوق اولیه در جا معه انسانی باید رعایت شود  چه کسانی وچگونه میتوان به ان نهاد با اطمینان دست یافت}

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۵ ، ۱۴:۰۷
roham jam

انها که درپس پرده سیاست (سیاسی) میکنند ظاهرا ماثر وتعین کننده تر هستنداخرین نوشته ایکه درین وب سایت امده سخنی کوتاه در باب انتصاب اقای عبدالرحیم کرد به عنوان مدیرعامل منطقه ازاد چابهاربود!!!!!با گذر از فحا شیها/تهمتهاوتهدیدهاباید گفت این مسئله امری عجیب وغریب در استان س وب نیست وانتظا رانهم میرفت اما نه با این شدت وهدت !!!!!ولی اینکه هنوز هم در بین قدرت طلبان سیری نا پذیر که در هر فرصتی بی رحمانه روزنه نفوذی را به قدرت باز میکنند ودر ظا هر امرباادبیات عوام پسند خود را پدر ویا مدافع قومی یا قبیله ای به  خورد فرهنگها ی پایئن دستی معرفی میکنند تصور نمی کردیم انها هنوز هم از ابزار های رعب وحشت برای خفه کردن صدایئ بهره بگیرند؟؟ 

( چراانها  نمی خواهند بپذیرند پرسیدن ودانستن حق مردم است؟ چراباید کسی یا کسانی یاگروهی تصور کنندمنطقه ازاد  چابهار بنا به هر استدلالی که دارند ملک ورثه ای انهانیست ؟)مظافااگر در این انتصاب اشکال قانونی ویا ضعف دیگری وجود نداشت این عصبانیت ها از جه رو میباشد؟؟1- چرا در رد مقاله مورد بحث نقدی صورت نگرفته؟2-چرا بدون هویت وارائه دلیل حقوقی محکمه پسند تقاضای حذف این مطلب از سایت مادر گردیده است؟متاسفانه اقایان نمی خواهند باورکنند (فرایند های اجتماعی برخلاف خواستگاه پدر سالاری سیاسی وقومی در حرکت است وانها بشدت ازین قافله عقب هستند)انچه گفته شد در حالیست که جسته گریخته این شایعه مطرح گردیده که استاندار وقت مخا لف این انتصاب بوده است اگر چنین باشد ابتدا باید به مجموعه ارام مشاوران استاندار تبریک گفت که تعدادی در گذشته قلم بدست بودند وامروز به برکت وجود همین استاندار صاحب نشریه شده اند !!!وبعد به گروه کرواتی /بی کروات /یقه اخوندی که تحت عنوان اصلاح طلب وعدالت خواه حامی استاندار در فیسبوک جولان میدهند تبریک گفت !!!
(جمشیر جم)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۵ ، ۱۱:۱۵
roham jam

علت عدم اطلاع رسانی ان چه بوده است؟؟اقا ی کردی لیسانس اقتصاد خودرا از مشهد در سال 1378 گرفته اند باتوان مالی محرز شده برای فوق لیسانس وارد دانشگاه پونای هند شده اند . اولین سئوال پیش رو این است که ایشان دکترای اقتصاد خود را از همین دانشگاه گرفته اند ایا این 27 سا ل بعداز لیسانس را در هند مشغول تحصیل بوده اند ؟یا در یکی از مراکز تجاری در ردیف منطقه ازاد چابهار اموخته های تئوری    خود را بعمل در اورده وامروز باکوله باری از تجربه وارد این کارزار شده اند؟ طاهرا چنین بنظر نمی رسد لذا شنیده ها حاکی ازین است که در استانداری به برکت حما یت استاندار از همه نخبگان ووجودشایعات که احتمال میدهدکه مهندس کردی اخوی وی باشد یا غرابتی فامیلی که بعد از دودوره حضور در مجلس یافته های سیاسی خودر ا در حوزه عمرانی استان بکار بسته ودکتر عزیز هم گفته میشود ضمن فعا لیت در یکی از قسمتهای مالی استانداری در زمان لازم هم برای ادامه تحصیل به هند میرفته اند. حال با این موضوع روبرو میشویم که نمیدانیم اپادانستن حق ماست؟فرض که چنین باشد ایابا سمتی که به ایشان محول گردیده اطلاع از چگونگی ورود وخروج ایشان به دانشگاه هند محرز است؟  با نظر به اینکه صدها دکترای اقتصاد بیکار درجامعه وجود دارد رئیس مناطق ازاد وبنادر کشور که باید یکسری مسائل مدیریتی استان وحساسیت نما یندگان را  در این انتصاب لحاظ نموده باشد بهترین گیزینه را انتخاب نموده اند؟درهر حال انقدز این انتصاب ابهام دارد که حتی گرایش ایشان راهم اطلاع رسانی نکرده اند!!!ا  اما مسئله مهم اینست اگر وی اخوی گرام معاونت محترم عمرانی استان باشند نباید انتصابشان براساس روزمه ای جزمدرک تحصیلی باشد؟ حال اگر فرض این باشد که دکترای ایشان گرایش بازار بنیاد باشد واحتمال هم بدهیم  واحد های هم در تولیدات صنعتی گذرانده باشند. اما مشکل این است وی هرگز یافته های علمی خود رادر عمل تجربه نکرده اند. پس چگونه میشودفردی بدون حمایت از بالادستی ها به چنین حوزهای که ماثر در اقتصاد سنتی بازار است ورود به کرسی قرمز کند؟بقلم جم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۵ ، ۱۴:۰۲
roham jam
شنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۱۸ ق.ظ

در انتظار چاپ مقالات زیر باشید....

هشدار جدید به مسئولین استان سیستان و بلوچستان.

روی توسعه انسانی اگر سرمایه گذاری نشود دامنه ریزش ها وسیع خواهد شد

 

 

 

چند دست نوشته از مقالات بلند محمد بطا روزنامه نگار و نویسنده ایی که برای اولین بار در استان سیستان و بلوچستان جسارت پرداخت هزینه را در نقد قدرت و افشای فساد داشت,

1-او که امروز در سکوتی ابهام آمیر به سر میبرد (البته این ضعف فرهنگی ناشی از ذهن فراموش کار جامعه کلان ما ست که نسببت به جسارت مردان سربدار خویش فراموش کارند)  اماهرگزتاریخ از یاد نخواهد  برد چگونه او از سوی همکاران مطبوعاتی اش هرگز قابل تحمل نبود.هر چند نیازی به اثباط نیست اما برای یاد آوری توان حرفه ایی قلم جسور وی بد نیست به گزارشات او در مخالفت با ساختار پل زیر گذر زاهدان و این نوع سازه در سال 78  توجه داشت.

2-افشای زد و بند های پیشت پرده ای پروژه ایی به نام(هفت خوان رستم)که از بیخ و بن وجود نداشت سال 78

3-افشای فساد قدرت و حیف و میل در شهرداری و اتوبوس رانی زاهدان سال 79

4-افشای زد و بند های پشت پرده اموال راه سازی شهرداری زاهدان در یک مزایده ای سوری   به قیمت نهصد میلیون تومان  که شرکای شهرداروقت  به نود میلیون تومان برنده اعلام شدند که البته بعد از برملا کردن موضوع مزایده توسط وی و باز گشت این اموال  از جاده ای کرمان که حتی بار نامه تریلی ها را  از بیت المال تجدید و در شرم آور ترین شکل آن هفته بعد به هفتصد میلیون تومان برنده مزایده که همان برنده قبلی اعلام گردید.و صد ها گزارش و مقاله دیگر که در هفته نامه عیاران در سال های 77 تا 79 تا اینکه رانت خواران و منفعت طلبان توان مبارزه ای قانونی برای حذف او را چاره کار ندیدند مثلما با دور زدن قانون و تطمیع صاحب امتیاز و مدیر مسئول موقت وی در عیاران به قول خودش (مغول وار غارتم کردند تا ننویسم) این در حالی بو دکه منافع همکاران مطبوعاتی و حامیانشان در استوانه ی قدرت استان چون  منافعشان در حذف وی بود ابدا به حمایت از او و ظلم ناجوانمردانه ای که در حق مردم استان روا داشته شد با زدن مهر سکوت بر قلم  با وجدانی آسوده از فجایع گذشتند.

بطا یکبار دیگر در سال 89 متاسفانه با سو استفاده ایی که مدیر وقت ارشاد استان به همراه وزیر ارشاد از مواضع و اعتقاد وی به تمامیت عرضی نموده اند با روزنامه ایی دیگر پا به عرصه ای مطبوعات استان درحالی گذارد که (مرز بان بدون مجوز هیئت نظارت با مسئولیت وزیر ارشاد اقدام به انتشار آن نمود) اما ورود این مطبوعاتی حرفه ای که قلمش سابقه ای شفاف در باور سازی جامعه داشت  به حوزه مطبوعات اگر اغراق نباشد بسیاری را با ترس روبرو ساخت چرا که سابقه ایی از او داشتند و معروف بود که بوی فساد قدرت و فساد اقتصادی را از کیلومتر ها دور تر حس میکند بر همین اساس مدام بر علیه وی نامه نگاری های شدید آغازمیگردید.....درحالی که آتش زیر خاکستر جریان های 88 در استان و از جمله قهر اعلام شده لیدر های مطبوعات که دامنه ای گسترده ایی در نا امیدی جامعه داشت  رو به سردی گرایید که او با قلمی توانمند و قابل هضم جامعه استان مردم را به پرهیز از جناح بندی دعوت میکرد .و پاداش او چاپ 14 شماره مرزبان بود!! و مانع از ادامه ای آن شدند که شرح مفصل این جریان و دلیل یک دست شدن رسانه ها در استان بر اساس یادداشت های او در دست تهیه میباشد.آخرین سخن از روزمه وی این میتواند باشد که سخت معتقد بود (بافت فرهنگی و ساختار مذهبی و سیاسی این استان به گونه ایی رقم خورده که هرچقد بیشتر مردم را وارد بازی قدرت کنیم مسائل ملی آسیب پذیر تر میشود) بیان چنین موضعی از سوی او نمایان گر واقعیت صف بندی ,دیوار کشی ,شعیه و سنی,بلوچ سیستانی.امروز استان نیست؟ نمونه بارز نظریه این روزنامه نگار حرفه ایی را در فضای مجازی میتوان دنبال نمود...

بدین معنا که طیفی بدنبال نفوذ در سیستم قدرت سیاسی هستند و طیفی دیگر بدنبال استان سازی میگردند و آنچه در این بین مفقود است منافع ملی و عمومی میباشد لذا فقر فکری و اقتصادی در جای جای استان درحالی بی داد میکند که مدعیان راه بری معنوی اقوام اندیشه ایی جز انباشت ثروت و نفوذ در قدرت تا کنون  از خود بروز نداده اند در همین رابطه این روزنامه نگار در یادداشتی مینویسد(وقتی مردم را بدون دسته بندی سطح آگاهی,دانایی و دانش-حاشیه نشینان استوانه قدرت آنها را وارد بازی سیاسی میکنند)نباید انتظار بیش از این داشت لذا آنها که باید عقب ماندگی استان بغضی در گلویشان باشد با تکیه بر ثروت و حرص و عاض مال اندوزی خود را وصل حوز های سیاست و قدرت تا آنجا کرده و میکنند که متاسفانه صاحب نظر هم هستند؟ بر همین اساس سهم خواهی هم میکنند این اوضاع چنان آشفته گردیده است که پلت فرم آن تیپولوژِی نمایندگان مجلس است...)

آنچه در پی می آید گوشه هایی از مقالات مورد بحث این روزنامه نگار است که بعد از اصلاح و ویرایش برای رعایت خط قرمز ها به روئیت خوانندگان این سایت خواهد رسید.

1-مسئله شناسی تعدد زوجات و گذری از دامنه

اعتیاد زنان و کودکان در استان سیستان و بلوچستان.

 

2-بررسی آسیب شناسی یارانه ها در سطوح ملی و تجزیه تحلیل آن در استان سیستان و بلوچستان

 

 

 

(بقلم جم)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۵ ، ۱۱:۱۸
roham jam